167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

لسان الغيب عطار

  • مال گردابيست افتاده در او
    جان بسختي عاقبت داده در او
  • در زنم در خرمنت آتش شبي
    يا نهم برداغ قلب تو تبي
  • يا کنم رسواي خلقت در جهان
    يا کنم همچون سگت در ريسمان
  • غير از اينم نيست پندي در طريق
    در جهان از بهر ياران رفيق
  • پند ما را در دلت پيوند کن
    وآنرفيق بغض را در بند کن
  • چند گردي در پيم چون ظالمان
    بسته گردد در دم موتت زبان
  • هستي دنيا مرا در نيستي است
    در چنين وارستگي صد آگهي است
  • هرکه در راه خدا جان باخته
    او خدا را در يقين بشناخته
  • اين سخن دريست گفتم در جهان
    بشنو و در گوش گيرش همچو جان
  • اين در اسرار ما در گوش گير
    از تمام هستيت اينجا بمير
  • در نگر امروز در چه عالمي
    اي ز خود غافل ز سر آدمي
  • در رياضت باش تا گردي تو پاک
    بهره گيرد در اينجا از تو خاک
  • در رياضت باش تا مردي شوي
    در حقيقت مرهم دردي شوي
  • راهبر در راه معني او بدم
    در خم چوگان او چون گو بدم
  • تو چرا در صورت تن مانده
    وين قلم در لوح هستي رانده
  • هرکه در راه خدا گم گشته است
    در حقيقت چون مسيحا زنده است
  • هرکه در راه خدا بنهاده سر
    بر سرخاکش در اين دنيا گذر
  • هرکه بشناسد در اينجا حال ما
    با ملايک جمع گردد در سما
  • هرکه در آلودگي دارد قدم
    عمر او گردد در اينجا گاه کم
  • در درون درد ديدم يار را
    زان شفا دارم من اينجا در بقا
  • در بقا اسرار مردان گفته ام
    در فنا ديدار جانان ديده ام
  • سالها در درد پيموديم راه
    اين زمان داريم در وصلش پناه
  • سالها در مکه ميجستم ورا
    سالها در مصر و شدم و درعلا
  • سالها در گرد عالم جستمش
    سالها در ديگ اين تن پختمش
  • در نگر در خويش و دريابم ز خود
    مي نبندي بعد از اين بابم ز خود