167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

جوهر الذات عطار

  • چو اينجا جوهر جان نور ذاتست
    فتاده در نمودار صفاتست
  • اگر عقبي ترا روئي نمايد
    نمود جانت اينجا در ربايد
  • چو بگشايد درت در سر اسرار
    وجود خويش بيني ناپديدار
  • چو بگشايد درت در اندرون آي
    نمود خويشتن اينجاي بنماي
  • خراباتي شو و اسرار بشنو
    دمادم در يکي تکرار بشنو
  • که اينها جملگي بند حجابست
    وليکن شرع در عين حسابست
  • بناداني گرفتار اندر اينجا
    حقيقت خويش آزاري در اينجا
  • بناداني گرفتار آمدت جان
    بماندي مبتلا در بند و زندان
  • بناداني لب آب حياتي
    نميداني و مانده در مماتي
  • بناداني چرا در ظلمت تن
    نميابي حقيقت آب روشن
  • ترا بخشايش و اسرار آنجاست
    حقيقت در يکي تکرار آنجاست
  • ز يکتائي ترا بشناختستم
    ز تو در تو تمامت باختستم
  • گمانم رفت ايجان در يقينم
    تو هستي اولين وآخرينم
  • درون خانه تو تاختم من
    نمود خويشتن در باختم من
  • کمالت يافتم بيچون چرائي
    از آن کاينجا چگونه در لقايي
  • کمالت يافتم من ناتوانم
    که در ديدار تو کلي نهانم
  • در آخر واصلم خواهي تو کردن
    که بنهادستمت ايدوست گردن
  • تمامت عاشقان در خون فکندي
    ميان پرده شان بيرون فکندي
  • در آخرشان لقاي خويش بنماي
    نمود خويششان از پيش بنماي
  • گر آمرزي تمامت در قيامت
    کف خاکست پيشت اين تمامت
  • نمودشان لقاي خود در آندم
    يقين شان مينمايم هم دمادم
  • منت دادم در اينجا کامراني
    حقيقت سر اسرار معاني
  • درون جانشان آگاه هستيم
    که ما در جانتان سر الستيم
  • نمي ترسد زماني کوست شيدا
    وليکن دمبدم در ديد آنرا
  • نداري صورتي ليکن معاني
    همي گويد دمادم در نهاني
  • دوائي دردهاي جان عشاق
    توئي بيشک رسول الله در آفاق
  • توئي ديده دمادم روي جانان
    فکنده دمدمه در کوي جانان
  • چو معني پيشواي عاشقانست
    حقيقت در گشاي سالکانست
  • جنونست اندر اينجا در دماغش
    درون دل فرومانده چراغش
  • حقيقت جان جانانست اينمرد
    درونش در اناالحق هست او فرد
  • يکي ديدست صورت ناپديد است
    حقيقت اينزمان در ديد ديدست
  • که از اندوه دردت مبتلايم
    فتاده در ميان صد بلايم
  • نشان بي نشاني در همه من
    درون جملگي خورشيد روشن
  • نشان بي نشانيم تمامت
    نمايم در برت يوم القيامت
  • تو دردي در يقين اينجا نداري
    حقيقت عمر ضايع ميگذاري
  • اناالحق زد در آنجا ده بار
    درون خانقه شد ناپديدار
  • خدايست و تو صورت در گماني
    هميگويد ترا راز نهاني
  • در اينجا هرچه ميجوئي نهاني
    اگر سويش بري آخر بداني
  • کنون چون عين يکرنگي گزيدي
    حقيقت در کمال ما رسيدي
  • بعزت انبيا در حق رسيدند
    نمود جاودان زين راز ديدند
  • بعزت جمله مردان پيشوايند
    حقيقت جمله در عين لقايند
  • بوقتي کين نهادت پاک گردد
    يقينت در نهاد خاک گردد
  • اناالحق آنزمان گفتند در راز
    که يکي گشتشان انجام وآغاز
  • بدانستند چندي در نهاني
    غلط کردند بي تو تا نداني
  • بدانستند چندي در نمودار
    شده آگه بکل از سر اينکار
  • نداند اول و آخر تمامت
    نمودند بازمانده در ملامت
  • در اين سودا فتادستند بسيار
    نيامد هيچ اينجايگه پديدار
  • چو گشتي پاک در بطونت
    خدا بيني حقيقت رهنمونت
  • توئي غافل چرا حيران بمانده
    چنين در چرخ سرگردان بمانده
  • فروماندستم اندر کفر جانان
    شدستم در ميان خلق پنهان