نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
جوهر الذات عطار
جمال دلستان و بوستانش
نمايد همچو نقشي
در
جهانش
ز جنت فارغي اندر طبيعت
ميان دوزخي تو
در
شريعت
بهشت جاوداني و قصوري
نکو بنگر که
در
ديدار حوري
نميدانند
در
خود اوفتاده
سر اندر راه بي خويشي نهاده
نميدانند
در
عين طبيعت
فتاده دور گشته از حقيقت
نميدانند سر دوست اينجا
فرومانده همه
در
پوست اينجا
ندارد مثل
در
اسرار گفتن
کسي کوداند اين اسرار سفتن
نميدانستم و غافل بمانده
در
اين عين جهان بيدل بمانده
نميدانستم و دانستم اکنون
که يارم
در
درون ماندست بيرون
بدو پيدا شدم وزوي بگفتم
در
اسرار را نيکو بسفتم
طلبکار آمدند اندر سوي ما
ولي
در
عاقبت گشتند شيدا
طلبکار آمدند و بازگشتند
نمود سفل و علوي
در
نوشتند
چو جز من
در
نميگنجد بجانت
دمادم مينمايد رخ عيانت
عجائب صورتي
در
ديگر اسرار
ز پهلوي چپش آمد پديدار
بحکمت از سوي پهلوي آدم
نموده
در
بهشتش عين آندم
وگر پيدا شود
در
نور انوار
حجاب يکدگر رفته بديدار
حقيقت حق رمز حق بگفتست
در
اسرار با احمد بسفتست
حقيت دان که دنيا
در
گذارست
بجز جانان همه ناپايدارست
حقيقت دان که دنيا رهگذارست
در
اين ره اژدهائي بيشمارست
بهشت صورتست اينجاي دنيا
بهشت جان طلب
در
عين عقبا
توئي درمانده
در
دنيا بداني
بداني کاندمي اينجا تو فاني
حکيمي نيست با جوهر
در
آئي
مثال رهبري يا رهنمائي
تراآزرد يا درمان برد زود
بيابي
در
ميان ديدار معبود
تو
در
بازار دنيا مبتلائي
نميداني کنون کز که جدائي
ز دانائي بماندي
در
جهنم
بلاي خويش مي بيني دمادم
ز صنعت عقل من حيران بماندست
خردانگشت
در
دندان بماندست
جمال يار روياروي ديدم
نمود دوست
در
پهلوي ديدم
جمال يار مي بينم کنونم
در
اين جنات اندر رهنمونم
جمال ياربس زيبا و خوبست
ولي
در
ذات ستار العيوبست
کنون دلدارت اينجا آفريده
در
اين جنت برايت آفريده
ملايک بر فلک
در
عين صلوات
تمامت غلغه افکنده ذرات
بيامرزم
در
آخر من گناهت
بهر جائي ترا بيشک پناهت
همه حوران
در
اينجامان نديمست
خداي ما کريمست و رحيمست
حقيقت جوهر قرآن بقايست
که
در
خواندن ترا عين لقايست
نمايد صنعت اينجا کم تمامي
بيابي
در
دوعالم نيکنامي
بجز جانان نگنجد
در
ضميرش
که جانان باشد اينجا دستگيرش
ترا معشوقه خوش
در
برنخفته
ترا اسرار از خاطر برفته
برون شرع هرگز تونيابي
اگر از نور
در
شرعش شتابي
همه مانند تو
در
گفتگويند
همه همچون تو اندر جستجويند
همه ذرات
در
جانان رسيدند
تمامت روي جانان بازديدند
براه راستان آئي بمنزل
چرا درمانده
در
عين اين گل
جواهر باش صافي
در
حقيقت
بسوزان سربسر عين طبيعت
تو اندر منزل وعين بقائي
بکل پيوسته
در
عين لقائي
عجائب جوهري بس پر بهائي
که
در
عين العيان انبيائي
مترس اکنون که نزديکست داند
که
در
کشتن وجودت وارهاند
اگر پنهان کني اينجا کتيبم
ببيني
در
همه عالم نهيبم
عجايب جوهري دريافتي تو
درون خاک آن
در
يافتي تو
بسي گفتند اسرار صفاتش
وليکن اين چنين
در
نور ذاتش
بهشت نقد داري
در
برابر
زماني چند تو زينجاي مگذر
همه محوست
در
حق جمله عالم
ولي اينجايگه سر دمادم
صفحه قبل
1
...
478
479
480
481
482
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن