167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان ناصر خسرو

  • بيرونت برند از در مرگ
    چون از در بودش اندرآئي
  • در ديگ خرافات کفچليزي
    در آينه ناکسي خيالي
  • خسرو و شيرين نظامي

  • هنوزش پريغلق در عقابست
    هنوزش برگ نيلوفر در آبست
  • نشسته گوهري در بيضه سنگ
    بهشتي پيکري در دوزخ تنگ
  • گهي خوردند مي در مرغزاري
    گهي چيدند گل در کوهساري
  • خمار ساقيان افتاده در تاب
    دماغ مطربان پيچيده در خواب
  • دوشه را در زفاف خسروانه
    فراوان شرطها شد در ميانه
  • جواني ديد زيبا روي بر در
    نمودار جهانداريش در سر
  • نشاط دلبري در سر گرفته
    نيازي ديده نازي در گرفته
  • به فراشي کواکب در جنابش
    به سرهنگي سعادت در رکابش
  • اگر در مطبخت نامست عنبر
    شوي در آسيا کافور پيکر
  • گشاده پاي در ميدان عهدش
    گرفته رقص در پايان مهدش
  • نواها مختلف در پرده سازي
    نوازش متفق در جان نوازي
  • ليلي و مجنون نظامي

  • در مهر چو آفتاب ظاهر
    در کينه چو روزگارقاهر
  • گنج دو جهان در آستينم
    در دزدي مفلسي چه بينم
  • شيران سياه در دريدن
    ديوان سپيد در دويدن
  • کاي در عرب از بزرگواري
    در خورد سري و تاجداري
  • نايافته در زبانش افکند
    در سرزنش جهانش افکند
  • از در طلبان آن خزانه
    دلاله هزار در ميانه
  • اي در نظر تو جانفزائي
    در سکه تو جهان گشائي
  • در سير نشان سوسني هست
    ريحان نشود وليک در دست
  • ديرينه غمي که در دلش بود
    در مرسله سخن برآمود
  • ناليد چنانکه در سحر چنگ
    افتاد چنانکه شيشه در سنگ
  • خونابه ز ديده گاه گشادند
    در پاي فتاده در فتادند
  • در عالم اگرچه سست خيزيم
    در کوچگه رحيل تيزيم
  • در عالم عشق گشته چالاک
    در خواندن شعرها هوسناک
  • در جستن آن غريب دلتنگ
    در باديه راند چند فرسنگ
  • وامروز که در نقاب خاکست
    هم در هوس تو دردناکست
  • در حلقه آن حظيره افتاد
    کشتيش در آب تيره افتاد
  • هفت پيکر نظامي

  • در بدايت بدايت همه چيز
    در نهايت نهايت همه چيز
  • سرعت عقل در جهانگردي؟
    جنبش روح در جوانمردي؟
  • هنرآموز کز هنرمندي
    در گشائي کني نه در بندي
  • ذنب آورده روي در زحلش
    وآفتاب اوفتاده در حملش
  • از يکي تخته حرف خواندندي
    در يکي بزم در فشاندندي
  • نوخطي در نشانده در کمرش
    غاليه خط کشيده بر قمرش
  • پاي بيگانه در ميان آمد
    شورشي تازه در جهان آمد
  • آفتابي در اوج خويش بلند
    در قران با عطاردش پيوند
  • ديد نزهتگهي گران پايه
    سبزه در سبزه سايه در سايه
  • زانکه در کارنامه سمنار
    ديد در شرح هفت پيکر کار
  • هفت کشور تمام در عهدش
    دختر هفت شاه در مهدش
  • ماهيان در ميان چشمه آب
    چون درمهاي سيم در سيماب
  • در کنيزان خود نهاني ديد
    آنکه در خورد مهرباني ديد
  • ماهيي را در آبگير افکند
    رطبي در ميان شير افکند
  • وابر کو شيرگون و در فامست
    در مزاجش رطوبتي خامست
  • در آن باره کاسماني بود
    چون در آسمان نهاني بود
  • يافتش چون شکفته گلزاري
    در کجا؟ در خرابتر غاري
  • شکر امرود در شکر خندي
    عقد عناب در گهر بندي
  • شاخ در شاخ زيور افکنده
    زيورش در زمين سر افکنده
  • آب در زير سروهاي جوان
    سبزه در گرد آبهاي روان
  • مرغ در مرغ برکشيده نوا
    ارغنون بسته در ميان هوا