نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
منطق الطير عطار
آتش آن هيزم چو خاکستر کند
از ميان ققنس
بچه
سر برکند
الهي نامه عطار
مگر آن گربه بد آبستن آنگاه
برفت آورد سه
بچه
بسه راه
ز گربه آنچه کرد او نه غريب است
که پيوند
بچه
کاري عجيب است
شهش گفت اين همه چابک سواري
بچه
بگرفته اي اينجا شکاري
يکي
بچه
بدش خناس نام او
بحوا دادش و برداشت گام او
چو آدم آمد و آن
بچه
را ديد
ز حوا خشمگين شد زو بپرسيد
بکشت آن
بچه
را و پاره کردش
بصحرا بردش و آواره کردش
چو آدم شد دگر بار آمد ابليس
بخواند آن
بچه
خود را به تلبيس
چو رفت ابليس و آدم آمد آنجا
بديد آن
بچه
او را همان جا
بکشت آن
بچه
را و آتش برافروخت
وزان پس بر سر آن آتشش سوخت
دگر بار آمد ابليس سيه روي
بخواند آن
بچه
خود را ز هر سوي
بگفت اين و بکشت آن
بچه
را باز
پس آنگه قليه اي زان کرد آغاز
دگر بار آمد ابليس لعين باز
بخواند آن
بچه
خود را بآواز
چنين بر آب چون بشتافتي تو
بچه
چيز اين کرامت يافتي تو
کند بانگي عجب از دور ناگاه
که آن خيل
بچه
گردند آگاه
تو هرگز عشق نتواني نکو باخت
بچه
سرمايه خواهي عشق او باخت
نه اي چون
بچه
شش روزه آگاه
که اين شش روزه طفلت برد از راه
دوزنگي
بچه
هر يک با کماني
به تير انداختن هر جا که جاني
که اين مادر بر اين دو
بچه
امروز
کز او گشتيد جمله شفقت آموز
خسرو نامه عطار
که گر او را ز قيصر
بچه
آيد
همه کار منش بازيچه آيد
مگر زين دارو آن مرغ سبکدل
بيندازد
بچه
چون مرغ بسمل
کنيزک ماند با آن
بچه
خرد
برهنه پاي و سر بر دست ميبرد
چو کارم مي بنگشايي تو آخر
بچه
کارم همي آيي توآخر
نميدانم که اين درياي مضطر
بچه
دل زهره خواهي برد تاسر
مختار نامه عطار
اين سخت نيايدت که مي بايد بود
سلطان
بچه
اي را به گدائي قانع
صفحه قبل
1
...
46
47
48
49
50
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن