167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

مظهر العجايب عطار

  • در شناسائي خالق جاهلند
    گفت دختر با پدر کاز ابلهي
  • اينست در معني کمال بندگي
    از کمال بندگي جان بازدش
  • گر نمي بيني ولايت نيستت
    در طريق خود هدايت نيستت
  • اين محبان نبي و حيدرند
    در طريق شرع احمد انورند
  • بر ندارد سلطنت شان در جهان
    عاقبت ويران شودشان خانمان
  • بود در بغداد عالي مسجدي
    واندران مسجد نشسته عابدي
  • کرد واعظ از حماقت در چهش
    عاقبت گرديد شيطان رهش
  • در مقام نيستي پي برده
    خويش را ذاتي عجب نشمرده
  • جامه بغض وعداوت دوختي
    تو ز بغضش در جهنم سوختي
  • خارجي گشتي مسلماني مجو
    در دل خود نور ايماني مجو
  • اول معنيم نامش در نظر
    آخر معنيم مهرش راهبر
  • اول معنيم پنهان آمده
    آخر معنيم در جان آمده
  • آنچه تو در آفرينش ديده
    وآنچه از ارباب بينش ديده
  • معني اول ظهوري در ظهور
    معني آخر شکوري که غفور
  • شعله آتش زدي در جان ما
    آتشينم ساختي خوش مرحبا
  • مرا گنج معاني هست در دل
    کتبهايم شده فضل فضايل
  • کمال علم او دانستن جان
    ولي در ذات انسانست پنهان
  • اميرالمومنين روح روانم
    به معني نطق گشته در زبانم
  • اميرالمومنين در حکم محکم
    اميرالمومنين با روح همدم
  • بحمدالله که عطار فقيرت
    شده در ملک معني چون اسيرت
  • به گفتار عجايب در پريدم
    ازو مقصود صد معني بديدم
  • بسي در ملک عالم سير کردند
    مساجدهاي عالم دير کردند
  • بسي فتنه ازو در دين بزائيد
    بسي انگشت درويشان بخائيد
  • ز بسکه کرده دلها جراحت
    به آخر اوفتادي در قباحت
  • ز بسکه راه رفتي درسياهي
    سپيدي کم نمودي در سياهي
  • کتاب جوهرالذات است و مظهر
    بود در پيش داناي مطهر
  • وگرنه من کيم يک مستمندي
    چو صيدي اوفتاده در کمندي
  • جوهر الذات عطار

  • خرد انگشت در دندان بماندست
    ميان پرده حيران بماندست
  • همه حيران بمانده در جمالش
    نمي يابد کسي اينجا کمالش
  • اگر خورشيد گويم هست گردان
    بمانده در درون پرده حيران
  • نمودي روي خود در هفت پرده
    نديده هيچ چرخ سالخورده
  • تعالي الله زهي ديدار رويت
    نموده خود همه در گفتگويت
  • زکريائي ومانده در درختي
    به تيغ عشق بيشک لخت لختي
  • جلالت انبيا راسخ نمودست
    در اسرار کلي بر گشودست
  • توئي بنموده رخ در کايناتي
    دراين ظلمات تن آب حياتي
  • توئي الله در توحيد مطلق
    نمودتست اشيا جمله الحق
  • توئي الله جوهر در ميانم
    بجز از جوهر ذاتت ندانم
  • حيات باقي و عين بهشتي
    که طينت در يداللهت سرشتي
  • ترا بشناخت اينجا در معاني
    که کلي رهنماي جان جاني
  • چو من باشم بيامرزم تمامت
    بجنت شان رسانم در قيامت
  • حقيقت فاش گردانم حقيقت
    ترا عطار سازم در شريعت
  • نمانده عقل اندر عشق جانان
    بيکباره شدي در دوست پنهان
  • نمانده عقل من گفتارت آمد
    يقين ذات در ديدارت آمد
  • يکي ديدي ز يکي آمدستي
    در اينجا واصل عهدالستي
  • يکي ديدي در اين بحر الهي
    نمود جزهر ذاتت کماهي
  • طريق عشق در جانست ديدار
    برافکن صورت وجانت به ديدار
  • تمامت سالکان محتاج اويند
    بجان پيوسته در معراج اويند
  • حقيقت در شريعت رهنما اوست
    بگويم راست ديدار خدا اوست
  • زهي شرعت نموده روي در دل
    گشاده رازهاي سر مشکل
  • تمامت مصطفي آنشب بديدند
    ز شادي در بر سيد دويدند