167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

مختار نامه عطار

  • در سينه چو من نهفته در آتش عشق
    از بهر چه سر را به طواف آوردي
  • تو سر زده در دهان گرفتي آتش
    نفط اندازي از که در آموخته اي؟
  • سر در آتش نهاده آگاه نيي
    کاين کار سر از کجا به در خواهد کرد؟
  • من شمع توام که در هواي رخ تو
    در سوخت تنم تا اثرم مي ماند
  • سررشته من به دست آتش دادند
    جان در غم و دل در تب وتاب است مرا
  • هر چند که در مشمعم پيچيده
    هم غرقه شوم در آب از آتش خويش
  • من در هوس آتش و کس آگه نيست
    تا در سر من چنين هوس چون افتاد
  • شمع آمد و در آتش سرکش پيوست
    در آتش سوزان که چنان خوش پيوست؟
  • سر در کنبم تمام،گويي که نبرد
    اين کار نگر که در سر افتاد مرا
  • من آمده در ميان جمعي چو بهشت
    در آتش دوزخم چرا بايد سوخت
  • چون در بند است پايم و ره در پيش
    ناکام مرا به سر بمي بايد رفت
  • شمع آمد و گفت:کار در کار افتاد
    در سوختنم گريستن زار افتاد
  • من در آتش مي روم آتش در من
    چون من برسم آتش من هم برسد
  • در رو به ميان آتش و پاک بسوز
    گر مي خواهي که در کنارم باشي
  • گويند که در سوخته افتد آتش
    اين سوخته تو چون در آتش افتاد؟
  • بحر کرم و گنج وفا در دل ماست
    گنجينه تسليم و رضا در دل ماست
  • عيسي چو شراب لطف در کامم ريخت
    باران کمال بر در و بامم ريخت
  • در وقت بيان، عقل سخن سنج مراست
    در وقت معاني دو جهان گنج مراست
  • شکر ايزد را که آنچه در جان من است
    در گفت نيايد اينهمه گفته ازو
  • مصيبت نامه عطار

  • عمرها در طاعت و در راه شد
    تا بنامش خواند و حاجت خواه شد
  • تا که باشد ياد غيري در حساب
    ذکر مولي باشد از تو در حجاب
  • تا که در گنجيد چيزي ديگرش
    مي نيامد عشق ليلي در خورش
  • گنجدي در عشق اگر در گنجدي
    عاشق اين جا سنجدي کم سنجدي
  • هست صوفي ذل در کل باخته
    ذل و کل در کل کل انداخته
  • رهروان رفتند تو در مانده
    حلقه سر زن که بر در مانده