نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
لسان الغيب عطار
اسم توحيدم بنام ذات بود
در
بيانم عين تحقيقات بود
در
لسان الغيب گويائي اوست
ديده اشياء ز بينائي اوست
در
لسان الغيب ديد احمدم
نقطه سربيان سرمدم
ابتدا و انتهائي
در
وجود
زانملايک کرده بودندت سجود
در
لسان الغيب اميدم توئي
پادشاه ملک جاويدم توئي
عاشقان سرباختند
در
راه تو
اين چنين سرلايق درگاه تو
پادشاها بنده
در
مانده ايم
واز تمام کاروانها مانده ايم
مردگان اينجا ترا نشناختند
در
ته خاک سيه بگداختند
روبايمان باش و
در
ايمان بمير
چونکه ايمانست آخر دستگير
در
پي جور فقيران رفته
شاخ عمر خويشتن ببريده
مصطفي را معجزات سر اوست
در
ميان قدسيان اين گفتگوست
مرتضي را هم ولايت داده
باب غيبي
در
دلش بگشاده
پيشواي راستانند
در
جهان
مي برندت اي پسر سوي جنان
ناکسي تو زناداني تست
در
تراب آباد ويراني تست
از سرگفتار خود برخواستم
تخم اين اسرار
در
دل کاشتم
مهر برلب ابکمم گشته لسان
تابماند
در
دهانم اين زبان
عين گفتارم همه تجريد ديد
در
حقيقت لمعه توحيد ديد
اي زيزدان بيخبر
در
اينجهان
چند گردي گرد اين شيطانيان
ترک سوداي خيال خام گير
در
خرابات جهان اينجام گير
پادشاهي خشت
در
زير سراست
اينمراتب حالت پيغمبر است
پيرو ايشان شدم دين يافتم
در
محل مرگ تلقين يافتم
چون نداري رشته دوک رشته
در
پي چرخ زنان سرگشته
هرکه دارد
در
جهان دل بستگي
کي دهندش نعمت وارستگي
نفس شوم کافرت رسوا کند
در
درون هاويه مأوا کند
نفس شومت ميکند رسوا ترا
در
گنهکاريت بدهد او سزا
اينجهان جاي تفرج آمده
کس ازو بهره
در
اينجا نستده
در
جفايش سعي بيحد کرده
نقد دنيايش بغارت داده
سالها
در
حيرتم از بينشت
رحم مي آيد مرا بردانشت
مفلس دنيا غني آخرت
در
نگر امروز حال آخرت
پيروي کورانباشد حب شاه
باشد او
در
روز محشر روسياه
خاطر دانا زخود آزرده
در
درون اين سياهي مرده
ردکنش عطار چون شيطان دراست
طوق
در
گردن مراورازان نشست
خلق گمراهند و گمراهي بداست
جاي گمراهان يقين
در
آتشست
از بدان عطار خوش بگريخته
در
زمين دوست بذري ريخته
صد هزاران کاسه
در
وي ريخته
خاکشان با يکدگر آميخته
خلق را آگاهي درگاه نيست
در
بهشت جاودانشان راه نيست
سوي همراهان خودرو ايجعل
زانکه هستي بهر سرگين
در
جدل
اوسر ببريده دارد
در
بغل
با چنان سربازيي دارد دغل
اين لسانم سر مردان خداست
در
طريقت پيشوا و مقتداست
تو چرا چشم عنايت بسته
در
ره معني زبانت بسته
در
فنا سرباز تا جانت دهند
منزل موسي عمرانت دهند
در
لسان الغيب گفتار حقم
ثاني منصور بردار حقم
واي برآنان که جانشان دربلاست
روز اولشان
در
ايندنيا فناست
ديدم و تحقيق کردم حالتش
زآنکه بودم
در
درون آتشش
ما برفتيم و لسان بگذاشتيم
در
زمين غيب تخمي کاشتيم
از لسان يابي ثواب آخرت
همرهي نيکو بود
در
آخرت
در
تهيدستي ندارد آن بري
آنفرومانده بمانده ابتري
اهل ترکند کفر را بگداخته
گوي حيرت
در
ميان انداخته
اهل ترکند
در
حقيقت پيشوا
سر ايشانرا خدا داند خدا
مرد عاقل
در
درون خلوتست
برسرش باران فيض رحمت است
صفحه قبل
1
...
470
471
472
473
474
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن