167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.

ديوان شاه نعمت الله ولي

  • ج: گنج و گنجينه عالمش خوانند
    حافظ هر دو آدمش خوانند
  • گزيده غزليات شهريار

  • روي مسند حافظ شهريار بي مايه
    تا کجا بيانجامد انحطاط ايراني
  • به آتشگاه حافظ رونق سوز و گداز ازماست
    چراغ جاودانست اين و بي روغن نخواهد شد
  • ما را رسد مديحه حافظ که وصف گل
    با بلبلان قافيه پرداز مي دهند
  • يک شعر عاقلي و دگر شعر عاشقي است
    سعدي يکي سخنور و حافظ قلندر است
  • تو عشق پاکي و پيوند حسن جاودان داري
    نه حسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
  • تا جهان باقي و آئين محبت باقي است
    شعر حافظ همه جا ورد زبان خواهد بود
  • شهريار اين نه شعر حافظ بود
    که به سرزد هواي شيرازت
  • سفر مپسند هرگز شهريار از مکتب حافظ
    که سير معنوي اينجا و کنج خانقاه اينجا
  • صداي حافظ شيراز بشنوي که رسيد
    به شهر شيفتگان شهريار شيدائي
  • شهريارا تو عجب خضر رهي چون حافظ
    که من تشنه هم از چشمه حيوان گويم
  • کشکول شيخ بهايي

  • يارب بچه روي جانب کعبه رود؟
    رندي که کليسيا از او دارد عار
  • يکدم بخود آي و ببين چه کسي؟
    بچه بسته دلي، بکه هم نفسي
  • حافظ گرت زپند حکيمان ملالت است
    کوته کنيم قصه که عمرت دراز باد
  • زخانقاه به ميخانه مي رود حافظ
    مگر زمستي زهد و ريا به هوش آمد
  • رندي حافظ نه گناهي است صعب
    با کرم پادشه جرم پوش
  • حافظ خام طمع شرمي از اين قصه بدار
    کار ناکرده چه اميد عطا ميداري
  • ديوان صائب

  • ز جام حافظ شيراز مست گرديده است
    کلام صائب ازان رو شراب شيرازست
  • صائب اين آن غزل حافظ شيرين سخن است
    کلک ما نيز زباني و بياني دارد
  • صائب اين آن غزل حافظ شيرين سخن است
    مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد
  • صائب اين آن غزل حافظ شيراز که گفت
    ديگران هم بکنند آنچه مسيحا مي کرد
  • صائب اين آن غزل حافظ شيرين سخن است
    که درين خيل، حصاري به سواري گيرند
  • صائب اين آن غزل حافظ شيراز که گفت
    مژده اي دل که مسيحا نفسي مي آيد
  • کمال حافظ شيراز را ز صائب پرس
    که قدر گوهر شهوار جوهري داند
  • جواب آن غزل حافظ است اين صائب
    که مستحق کرامت گناهکارانند