نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
منطق الطير عطار
بود
در
اوسط همه بيگانگي
وز جواني شعبه ديوانگي
در
غم دنيا گرفتارآمدي
خاک بر فرقت که مردار آمدي
حايطي بودش درختي
در
ميان
بر درختش کرد مرغي آشيان
ديده آن عنکبوت بي قرار
در
خيالي مي گذارد روزگار
ابلق بيهودگي چندين متاز
در
غرور خواجگي چندين مناز
مرد گفتش اينچ گفتي نيست راست
در
بيابان فراخت تنگناست
از گهر طوقي مرصع ساخته
فخر را
در
گردنش انداخته
از زرش خلخال و دست ابرنجنش
رشته ابريشمين
در
گردنش
حرفهايي کز بلندي آسمانش
سرنهادي تشنه دل
در
آستانش
هست ققنس طرفه مرغي دلستان
موضع اين مرغ
در
هندوستان
جمله پرندگان خامش شوند
در
خوشي بانگ او بيهش شوند
در
همه آفاق پيوندي نداشت
محنت جفتي و فرزندي نداشت
نامرادي و مراد اين جهان
تابجنبي بگذرد
در
يک زمان
بر
در
زندان چرابودت قرار
تا سربريده بيني اينت کار
اي مسلمان، نامسلم آمدي
در
وفا از کافري کم آمدي
چون بود گستاخي آنجا، بازگوي
در
معني برفشان و رازگوي
مي گذارد عمر
در
ناکاميي
هر زمانش تازه بي آراميي
در
خيال خويش مغرور آمده
از فضاي معرفت دورآمده
گر بگويي، کم شود آشفتنم
اندکي رشدي بود
در
رفتنم
در
دو عالم شادي مردان بدوست
زندگي گنبد گردان بدوست
ملک اينجا بايدت انداختن
ملک اينجا بايدت
در
باختن
در
ميان خونت بايد آمدن
وز همه بيرونت بايد آمدن
آن شبان را گفت بهر کردگار
در
ميان گوسفندانم گذار
کمترين چيزيت
در
محو صفات
بخشش جانست و ترک ترهات
گفت مي رفتم خرامان
در
رهي
اوفتاده بر قلندر ناگهي
پير گفتا من بديدم کانبيا
مبتلا بودند دايم
در
بلا
شاخ وصلم گر ببرآيد چنين
منج نيکوتر بود
در
انگبين
يک شبي پروانگان جمع آمدند
در
مضيفي طالب شمع آمدند
در
جهان برخاستي صد رستخيز
خلق يک سر آمدندي درگريز
باز بعضي نيز غايب ماندند
در
کف ذات المخالب ماندند
باز بعضي
در
عجايبهاي راه
باز استادند هم بر جايگاه
گفت آن چاوش کاي سرگشتگان
همچو
در
خون دل آغشتگان
جمله از غم
در
تأسف ماندند
مبتلاي کار يوسف ماندند
گفت چون
در
آتش افروخته
گشت آن حلاج کلي سوخته
اول اندازد بخواري
در
رهت
باز برگيرد به عزت ناگهت
بود
در
فرماندهي اسکندري
قاف تا قاف جهانش لشگري
برنخيزد
در
جهان خرمي
تا ابد محبوب تر زو آدمي
در
ميان آفتاب دلستانش
بود هم چون ذره شکل دهانش
بود
در
همسايگي شهريار
دختري خورشيد رخ همچون نگار
کي شناسي دولت روحانيان
در
ميان حکمت يونانيان
خالقا بيچاره راهم ترا
همچو موري لنگ
در
چاهم ترا
عمر
در
خون جگر بگداخته
بهره از عمر ناپرداخته
بوسعيد مهنه با مردان راه
بود روزي
در
ميان خانقاه
زين همه آلودگي پاکم بري
در
مسلماني فرو خاکم بري
تذکرة الاوليا عطار
... يي از شب بگذشت،
در
مسجد گشاده شد و پيري درآمد پلاسي
در
پوشيده ...
... برود». گفتند: «
در
هوا مي پري ». گفت: «مرغ
در
هوا مي پرد». گفتند ...
... و سخن او بيشتر
در
توکل بود. و
در
اثناء سخن گفت: «
در
باديه فرو ...
... که از ميان نعمت
در
دست تنگي افتد و آن تنگي نزد او بزرگتر از ...
و بر
در
سراي خود خانه يي بي
در
ساخته بود و شب و روز آنجانشستي که ...
بزرگي گفت: «
در
حال بيماري
در
آن دهليز خفته بود و گرمايي عظيم بود ...
صفحه قبل
1
...
448
449
450
451
452
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن