167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

اشتر نامه عطار

  • موي در مويست اين راه عجب
    گر فروماني بماني در تعب
  • هر که از بي علتي در حق فتاد
    در خوشي جاودان مطلق فتاد
  • چند در پندار ماني مبتلا
    چند خواهي بود در عين بلا
  • اين زمان در صورتي از هر صفت
    ميزني دستانها در معرفت
  • طوق خود در گردن تو کرده است
    همچو تو در صد هزاران پرده است
  • در هواي کام و شهوت مي رود
    در مقام کبر و نخوت مي رود
  • چون خيالت در زمان صافي کني
    در ميان عرصه کم لافي کني
  • جمله اشيا در خيالي مانده اند
    جمله در نور جلالي مانده اند
  • عقل تنها در خيال آورده است
    زان تمامت در وبال آورده است
  • پرديي در پيش رويش بسته بود
    در پس آن پرده او بنشسته بود
  • چون ببازيدي بهر کسوت بران
    در کشيدي بند آن در خود روان
  • يک زمان در پرده ما در خرام
    يک زماني بگذر از اين ننگ و نام
  • در درون پرده صاحب راز شو
    آنگهي در سوي ايشان باز شو
  • يک زمان در اندرون آي از برون
    تا ترا باشم در آنجا رهنمون
  • عالم صغري چو در کبري فتاد
    راز او کلي در آن عالم گشاد
  • حاجب از چشمش نهان شد در زمان
    مرد را لرزي درآمد در نهان
  • مي بريد او راه خود در پرده باز
    تا مگر پيدا شود در پرده راز
  • مي گذشت او تا بپيري در رسيد
    روي آن مرد دگر در راه ديد
  • سال ها در خواندن او بيقرار
    با همه در کار ليکن بردبار
  • در گذشت از وي بساعت برق وار
    جان خود در راه کرده او نثار
  • پرده در پرده در پرده
    بي صفت ديد او عجايب پرده
  • صاحب اسرار کلي گشته او
    ليک هم در پرده بد در جست و جو
  • يک قلم در دست و لوحي پيش او
    اندر آن جا آمده در جست و جو
  • هر زمان آن پير مي کردي نظر
    در نظر کردن شده در رهگذر
  • نور تو بگرفته در کون و مکان
    اين زمان هستي تو در عين عيان