167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان عراقي

  • در ديده خيال تو نيايد
    با آب نگار در نگنجد
  • در ميکده با حريف قلاش
    تسبيح و نماز در نگنجد
  • در جلوه گه جمال حسنت
    خوبي اياز در نگنجد
  • با ياد لب تو در خيالم
    انديشه گاز در نگنجد
  • در جمالت لطافتي است که آن
    در نيابد کمال بينايي
  • دست در گردن نشاط آورد
    پاي در دامن سرور کشيد
  • در همزه او وجود مدرج
    در نقطه او حروف مدغم
  • مي گريم روز در فراقت
    مي نالم شب در آرزويت
  • در هواي هويتش جولان
    در سراي حقيقتش ماوي ست
  • عشاقنامه عراقي

  • در جمالت لطافتي است، که آن
    در نيابد کمال بينايي
  • عاشقانش چو در حديث آيند
    در و ديوار گوش بگشايند
  • ديوان فرخي سيستاني

  • در سرايش هميشه شادي و سور
    در سراي مخالفان شيون
  • در شکن زلف هزاران گره
    در گره جعد هزاران شکن
  • در زير مرادش همه ولايت
    در زير ننگينش همه خراسان
  • در شادماني بود عشق خوبان
    ببايد گشادن در شادماني
  • ديوان فروغي بسطامي

  • در هر خم عنبرين کمندش
    يک جمع در اضطراب ديدم
  • در کردن توبه سست کيشم
    در خوردن باده سخت کوشم
  • کينم انداختند در دل تو
    مهرت آميخت در دل من
  • ديوان قاآني

  • عذار فروزانش در فرع فاحم
    سهيل يمانيست در ليل ضارب
  • ازو در صفحه آفاق طبيعت
    وزو در چهره دلدار زيور
  • در خصم عتابش جهنده تر
    از آتش تنور در فطير
  • در سنگ سهامش دونده تر
    از پنجه خباز در خمير
  • در کوه سنانش خلنده تر
    از سوزن خياط در حرير
  • در چنبر حکمش نه آسمان
    زانگونه که تدوير در مدير
  • سخاوت در عروق اوست مضمر
    جلادت در نهاد اوست مضمون
  • در طره نهفته چنگل شهباز
    در مژه گرفته پنجه شاهين
  • باد در زلفکانش حلقه شمار
    ناز در چشمکانش گوشه نشين
  • بشکفد تا شکوفه در نيسان
    بفسرد تا بنفشه در تشرين
  • نگريد هيچکس در عهد جودش
    مگر در باغ ابر نوبهاري
  • در صورت تو سيرت ملايک
    در غره تو فره کياني
  • در بزم چو قلزم سخنگويي
    در رزم چو ضيغم سخنداني
  • در بيمهري نظير گردوني
    در خونخواري همال گيهاني
  • هنر در گوهر پاکش نهفته
    به کردار معاني در مباني
  • دقايق در حقايق درج دارد
    به کردار ثوالث در ثواني
  • گهي در جشنها خواندي مدايح
    گهي در عيدها گفتي تهاني
  • در طرب قدش در بوستان
    پرده قمري زده سرو روان
  • دستش ابرست در گه ريزش
    تيغش مرگست در صف هيجا
  • ديوان محتشم کاشاني

  • در دور خط تو مي نمايد
    آيينه آفتاب در زنگ
  • دريا دريا در لآلي
    در منقبت علي عالي
  • ديوان مسعود سعد سلمان

  • در شوم گر مرا بفرمايي
    در دهان هژبر تيز انياب
  • اي در اصول فضل مقدم
    وي در فنون علم مدرب
  • باد اقبال در پرستش او
    تاشمن در پرستش صنم است
  • روي ننمود خوب در مجلس
    تا نديدند در مصافش شکست
  • جانم همه در اضطراب بندد
    چشمم همه در انتظار دارد
  • در شهنشاه عاصيم عاصي
    در خداوند کافرم کافر
  • در خراسان و در عراق همي
    زآتش فتنه خاست شرار
  • تويي در تن سرفرازان روان
    تويي در سر کامکاري بصر
  • در زير تو تابدار باره
    در دست تو آبدار خنجر
  • در زلف دوتايش جمال پيدا
    در چشم سياهش دلال مضمر
  • چون دژ آهنين ويشک قويش
    در دژ آهنين گشايد در