167906 مورد در 0.21 ثانیه یافت شد.

هيلاج نامه عطار

  • بگوش جان ازو بشنو در اينجا
    ازو کن رازها باور در اينجا
  • کسي در خواب رفته او چه داند
    که او در خواب بود خود بداند
  • که داند جبرئيل ما در اينجا
    که خواند مر دليل ما در اينجا
  • مرا پيغام او داد از نمودم
    در اينجا بود او کرده در سجودم
  • تو منگر هيچ بي احمد در اينجا
    ز احمد بنگر اندر هر در اينجا
  • جمالش در درون جان نهانست
    جمالش در همه چيزي عيان است
  • جمالش در دل و در جان واصل
    نمي بيني تو او را شيخ حاصل
  • در آخر اولم شيخا عيانست
    نمي بيني که در شرح و بيانست
  • مرو بيرون ز خود در لاو الا
    که تا در عشق گردانمت يکتا
  • ابا خود آشنا باشد يقين او
    ابا خود او بود در گفت و در گو
  • کنون او در مکان ز آن راز دارد
    ولي در لامکان اعزاز دارد
  • درين اسرار شيخا در يقيني
    بجز جبار در عالم چه بيني
  • بسي در خلوت اينجا چله دارند
    هوائي صورتي در کله دارند
  • هواي غير نبود در درونش
    بجز يک سير نبود در درونش
  • همه در مکر و زرق و نام و ناموس
    بمانده در نهاد خود بافسوس
  • ز عزلت در درون خلوت دل
    شدم ايشيخ در ديدار واصل
  • جهان بگذار و در حق پيش بين گرد
    که تا ماني تو در عين اليقين فرد
  • ره مردان طلب در خلوت دل
    عيان ياربين در خلوت دل
  • ره مردان طلب در ديد جانان
    دمي بنگر تو در توحيد جانان
  • ره مردان منم کرده در اين سر
    دريده بيشکي پرده در اين سر
  • دل صديق ميبايد در اين سر
    که بيند در دروان اوست ظاهر
  • دل صديق با يار است دايم
    از آن در عشق در کار است دايم
  • دل صديق دايم در نمود است
    از آنش عرش دايم در سجود است
  • چو با دل ميکنم دلدار اويست
    که با من در يقين در گفت و گوي است
  • که با من اينزمان در گفت و گويست
    ز بهر ما چنين در جست و جويست