167906 مورد در 0.12 ثانیه یافت شد.

جوهر الذات عطار

  • نظيرت نيست ليکن در مقامات
    عيان تست در اسرار طامات
  • در آخر بيگمانستي چو منصور
    شده در جمله آفاق مشهور
  • در اين سر جمله در غوغافتادند
    برستند آنکه اندر لافتادند
  • دل عشاق در اسرار آيد
    عيان در ديدن ديدار آيد
  • هميشه در حضور ما نشستي
    در غيرت بروي خود ببستي
  • در اين خورشيد حيرانست عطار
    کنون در جسم جانانست عطار
  • در اين اسرارها مردي کدامست
    در اينجا صاحب دردي کدامست
  • در اين تنهائي و اندوه جانم
    حقيقت در معني ميچکانم
  • بسرگردانست دائم در نهادت
    در اين دنيا عجايب داد دادت
  • توئي اصل حقيقت در طريقت
    که پيدا آمدستي در شريعت
  • چراگفتار بيهوده در آئي
    که در گفتار مانند درائي
  • در آخر ميشوي مر ناپديدار
    در آنسو ميشوي کلي پديدار
  • وصالت در دل خاکست ايدل
    ترا مقصود در خاکست حاصل
  • در معني بيکباره گشادست
    دلت حيران در او دادي ندادست
  • در اينمنزل تمامت در خروشند
    ز بهر يکديگر اينجا بکوشند
  • در اين گرداب جمله مبتلايند
    فرومانده در اين عين بلايند
  • نديدم هيچ همدردي در اينجا
    حقيقت عاشقي مردي در اينجا
  • صدف بشکستم و در معاني
    در اينجا يافتم عين العياني
  • بسوزم خويشتن در نزد عشاق
    صلائي ميزنم در کل آفاق
  • حجابي نيست در عين شريعت
    که يکسانست آخر در حقيقت
  • در اين عنصر حلالست آشکاره
    در اين صورت وصالست آشکاره
  • چنان در گلختي فارغ نشسته
    در گلشن بروي خود بسته
  • چنانم در تجلي همچو دريا
    که جوهر ميفشانم در هويدا
  • منم داناي قرآن در حقيقت
    نمودم جمله در سر شريعت
  • توئي ليکن گمانت در گرفته
    زهر شرحي بيانت در گرفته
  • طبيعت همچو شيطانست در تو
    حقيقت عين رحمانست در تو
  • بيکدم در کشد کشتي بيکبار
    شود در عين دريا ناپديدار
  • در آخر وصل جانانست اينجا
    در اينجا راز جانانست پيدا
  • در اين آيينه بتواني جمالش
    حقيقت ديد در عين کمالش
  • فکندست و همي در گفتگويست
    حقيقت خود بخود در جستجويست
  • در اينصورت تجلي جلالست
    در اين معني يقين عين وصالست
  • تجلي در جلال لايزالي
    ترا بنموده در عين وصالي
  • صفات بحر بنگر در درونت
    صدف در جوهر اينجا رهنمونت
  • در گنج معاني برگشايد
    همه در گنج بيشک ره نمايد
  • جمال يار در صورت بديدي
    در اينجا ديد منصورت بديدي
  • در آخر رفت اندر نيکنامي
    نه در ناپختگي و ناتمامي
  • نه ذاتي اينزمان عين صفاتي
    در امکان حياتي در مماتي
  • گهي در سلطنت سر برفرازد
    گهي در آتش شوقت گدازد
  • گهي عيسي شوي در پايداري
    کني در عشق دائم پايداري
  • فتاده اينهمه در گفتگويست
    سر عشاق در ميدان فکندي
  • شده گردونت در ديد صفاتت
    اگر ماهست در شوقت گدازست
  • بتابيده عيان در هفت گلشن
    ز نورت پرتوي در کائناتست
  • شده آغاز در انجام عشقست
    نمودستي رخت در جام عطار
  • در اعيان تجلي يافت توحيد
    طلبکار بلا باشد در آخر
  • شوم در عين ميدان ناپديدت
    در اين ميدان عشقت پايدارم
  • بجز جانان در اينجاگاه منگر
    هزاران نقش در خاکست ديدار
  • يکي بينيد در اصل حقيقت
    بيابي جمله در عين شريعت
  • مرا نور حقيقت در نهادست
    در گنجينه معني گشادست
  • دلا در وصل جاناني بمانده
    چرا در وصل حيراني بمانده
  • اگر در محنت عيسي رسيدي
    حقيقت ذات در چارم بديدي