167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • در بهاران کز گل آراسته
    باغها همچون جنان آيد همي
  • تا بکي همچو سايه خانه
    آفتاب از شکاف در ديدن
  • وز معدن دل باشک چون در
    بر گوهر مرتضا بگرييد
  • در ماتم او خمش مباشيد
    يا نعره زنيد يا بگرييد
  • در گريه سخن نکو نيايد
    من مي گويم شما بگرييد
  • خسروا خلق در ضمان تواند
    طالب سايه امان تواند
  • در زمين مشتري اثر بايند
    اختراني کز آسمان تواند
  • در زواياي مملکت پيران
    داعي دولت جوان تواند
  • درين دور احسان نخواهيم يافت
    شکر در نمکدان نخواهيم يافت
  • وگر زآنکه مطلوب ما راحتست
    در ايام ايشان نخواهيم يافت
  • هر زنده که اندروست امروز
    در حسرت حال مردگانست
  • در وي که چو خرمنت بکوبند
    گردانه بکه خري گرانست
  • در وي که شفا نيافت رنجور
    پيوسته صحيح ناتوانست
  • صف کشيده جماعتي و، مرا
    در قفا ايستاده بهر ملام
  • پنداشته اي که از حقيقت
    مغزيست در استخوان معقول
  • نقد دغلي بزر مطلاست
    در کيسه زرگران معقول
  • در خانه دين نخواهي آمد
    اي مانده بر آستان معقول
  • بي فر هماي شرع ماندي
    چون جغد در آشيان معقول
  • در معجزه منکري که کردي
    شاگردي ساحران معقول
  • هرگز نبود حرارت عشق
    در طبع فسردگان معقول
  • سيف فرغاني در مدحتشان
    هرچه گويي تو وراي آنند
  • اين جهان بر مثال مرداريست
    اوفتاده بسي سگان در وي
  • خاک دنياست چون وحل، زنهار
    مرکب خويشتن مران در وي
  • آرزوها نواله چربست
    نيست چون پيه استخوان در وي
  • بدولتخانه عشق تو هردم
    گدايي در رود شاهي برآيد
  • اگر خاري نيفتد در ره نطق
    بياموزم ببلبل گل ستايي
  • نوبت تست سيف فرغاني
    بسخن شور در جهان انداز
  • نهاده دام اندر حلقه زلف
    فگنده تاب در زنجير گيسو
  • دست در زلفت بناداني زدم
    مار را کودک بناداني گرفت
  • مرا در عالم دل خسروانند
    همه فرهاد آن شيرين شمايل
  • رفيق تست نغمت را بنالد
    برين بالاشتر در زير محمل
  • «ناظم درين غزل در هر بيتي چشمي لازم داشته است »
  • طاق در ساکنان کويت
    از قبه آسمان برونست
  • در ذوق محمديست داخل
    وز فتوي مفتيان برونست
  • ننويسم بجز حکايت دوست
    تا قلم در بنان من باشد
  • تا نقش تو هست در ضميرم
    نقش دگري کجا پذيرم
  • در گوش نکردم از جواني
    پندي که بداد عقل پيرم
  • بي نواييست بهر آوازي
    همچو پرده ملازم در من
  • در حشر که باشد آدمي را
    ديوان عمل کتاب منشور
  • زير ابروت ماه رخسارت
    بدر دارد هلال در خم خويش
  • در دور تو مادر زمانه
    مانند تو يک پسر ندارد
  • در سنگ اثر کند فغانم
    وندر دل تو اثر ندارد
  • دل نگهدار سيف فرغاني
    زآنکه در کعبه بت نشايد هشت
  • عاشق دوست را زخلق مدان
    در بحرين را مگو عدني
  • دردل غم غير تست اي دوست
    در خانه کعبه بوريايي
  • برويت نسبتي کرديم گل را
    زشادي در گلستان مي نگنجد
  • در فراقت چو مرغ محبوسم
    که تصور کند رهايي را
  • سيف فرغاني نيابد در جهان
    همنشيني به زخاک کوي تو
  • خاک زد در چشم سحر سامري
    معجزات نرگس جادوي تو
  • غواص غمم بدل فروشد
    تا دانه در برآرم ازچشم