167906 مورد در 0.14 ثانیه یافت شد.

الهي نامه عطار

  • يکي حبشي کنيزک روي چون نيل
    در آمد از در مسجد به تعجيل
  • بفضل خود در اين کار و در اين راي
    اگر تقصير کردم عفو فرماي
  • يکي مي رفت در بغداد بر رخش
    تو گفتي بود در دعوي جهان بخش
  • درش بگشاد و طاقي در ميان بود
    در او آن طبل بود و سرمه دان بود
  • بره در سرمه داني يافت ياقوت
    که در خاصيتش شد عقل مبهوت
  • ز پنداري و کاري پيش محراب
    در آمد از در مسجد يکي زال
  • اگر جامه زدي در آب بر سنگ
    گرفتي عاشقان را جامه در چنگ
  • مگر در مصر مردي بود مرده
    پسر در روز مرگش عهد کرده
  • که خز مي گردد اينجا در گليمي
    سفالي ميشود در يتيمي
  • مزن جز در حضورش هيچ گامي
    اگر بي او زني يک گام در راه
  • بيامد تا در آن خيمه ناگاه
    که ماهستي در آنجا بود با ماه
  • سجودش کرد و در فرياد آمد
    که يارب در چنين وقتي و جائي
  • اگر هستي در اين ميدان تو در کار
    نصيب خويشتن مردانه بردار
  • نبودي بي نمک در عشق آن ماه
    از آن افتاده سوز افتاده در راه
  • تو بگشاده همه عالم پر و بال
    نيابي بوي آن در در همه حال
  • تو جان ميکن که اين در خاصه ما است
    مرا در و ترا گرداب دريا است
  • چو تو آن حلقه در گوشت نداري
    مزن در عشق دم گر هوشياري
  • دهندت در قيامت صورت مور
    که در شاهي چرا کردي بسي زور
  • خرت در گل از آن سخت اوفتادست
    که در تعبير خربخت اوفتاد است
  • مگر ميرفت محمود جهان دار
    بره در گازري را ديد در کار
  • که در دنيا ترا اندک قرار است
    ولي در گور سالي صد هزار است
  • بدنيا در چرا کاشانه سازي
    که هم در گور به گر خانه سازي
  • تو هم گر خانه اي سازي در اين راه
    در او ميري چو کرم پيله ناگاه
  • در آمد خضر بي فرمان در ايوان
    بصورت چون يکي مرد شتربان
  • گداي راه او با هيچ در دست
    بدان ماند که در دستش همه هست