167906 مورد در 0.24 ثانیه یافت شد.

اسرار نامه عطار

  • چو از گشتن نماند در تنش زور
    نهد خود را بدست خويش در گور
  • فرو افکند سر در محنت خويش
    نشسته تشنه و درياش در پيش
  • در آن ساعت نه بتوانيد ناليد
    نه رخ در پيش او رد خاک ماليد
  • هر آن خلعت کزان در گاه پوشند
    چوآيد صبح در آنگاه پوشند
  • چو شب از صبح گردد حلقه در گوش
    درآيد ذرهاي خاک در جوش
  • در آن دم گر شود آهي ميسر
    ز دنيا و آنچ در دنياست خوشتر
  • عزيزا عمر شد در ياب آخر
    شبان روزي مشو در خواب آخر
  • گشاده پيش او دست نيازي
    گهي در گريه گه در نمازي
  • ميان خلد و دوزخ در زمانه
    چگونه خوابم آيد در ميانه
  • بمانده در عجب حالي مشوش
    زدست دل دلي در دست آتش
  • چگونه پر زند در خون و در گل
    ميان راه مرغ نيم بسمل
  • چو شه در روي آن دل داده نگريست
    سر او در کنار آورد و بگريست
  • الهي نامه عطار

  • زهي وحدت که موئي در نگنجد
    در آن وحدت جهان موئي نسنجد
  • جهان را چو رباطي با دو دردان
    که چون زين در در آئي بگذري زان
  • تو شاهي هم در آخر هم در اول
    ولي بيننده را چشمست احول
  • اگر خصميش در هفتم زمين است
    سپهر هفتمينش در کمين است
  • ز بس هيبت که بودي در حضورش
    خلاف افتاد از اين در جمع نورش
  • زمين چون سفره اي در هم کشيده
    نهادندش همه در پيش ديده
  • در آن ساعت که غرق معرفت بود
    در او از تيرگوئي دو صفت بود
  • بجلادي تو با تيغ در دست
    کمر در بسته عزرائيل پيوست
  • نفس هرگز در افزوني نمي زد
    که دم جز در «اقيلوني » نمي زد
  • چو در دربست جاويدان ستم را
    گشاد از عدل خود صد در عجم را
  • تويي اين هر دو گر در راه افتي
    ز کوري عاقبت در چاه افتي
  • چو در قرآن امام خاص و عامست
    چرا در حکم خويشان ناتمامست
  • چو نه در آسمان نه در زميني
    کجائي نزد رب العالميني