نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
اسرار نامه عطار
به دنيا
در
به مرگ افتادن تست
به عقبي
در
بمردن، زادن تست
فغان زين صوفي
در
حلم مانده
ولي
در
حلم خود بي علم مانده
چو دروان را ز
در
بيرون نهادست
هر آن کس را که بايد
در
گشادست
چو دريا
در
تغير باش دايم
چو مردان
در
تفکر باش دايم
فشاندم
در
معني بر تو بسيار
ولي کي کور بيند
در
شهوار
چو ديد آن عجب
در
خود مرد برخاست
مناري کرد
در
مکه چپ و راست
زخود
در
سر مکن گر هوشياري
که تو سر مست
در
سر کرده داري
چو خفتي قطره افتادت بقلزم
شدي
در
بي خودي يا
در
خودي گم
که من ببريده ام
در
گاه و بيگاه
سه باره سي هزاران سال
در
راه
شود چون پنبه موي سياهت
نه سر ماند نه پنبه
در
در
کلاهت
چو خلقانش ببيند از
در
و بام
در
اندازندش از بالا سرانجام
وليکن صبر هست اي خفته
در
راه
که تا
در
راهت اندازند ناگاه
در
آن ساعت که آن چشم آيدت پيش
دو عالم
در
تو گم گردد تو درخويش
ولي تا باز را
در
سر کلاه است
کجا
در
خورد دست پادشاه است
گهي مه
در
دق و گاهي
در
آماس
گهي گشته سپر گاهي شده داس
گهي
در
خوشه چون از سيم داسي
گهي
در
گاو چون زرين خراس
خموشانند سر
در
ره نهاده
زفان ببريده و
در
ره فتاده
در
آن گردش نه مستند و نه هشيار
نه
در
خوابند زان حالت نه بيدار
برين نطعي که
در
چشم است خردت
نمي داني که تا
در
چيست بردت
اگر خواهيم
در
يک طرف العين
پديد آريم
در
هر ذره کونين
گهي باکوف
در
ويرانه بوديم
گهي با صوف
در
کاشانه بوديم
گهي
در
خاره دل پر خار کرديم
گهي
در
دشت جان ايثار کرديم
در
هر پير زن مي زد پيمبر
که اي زن
در
دعا با يادم آور
شوي صد بار
در
ديار نگوسار
نيابي
در
و ريگ آري بخروار
يکي
در
سور ديگر
در
مصيبت
زفان و دل پر از تزوير و غيبت
صفحه قبل
1
...
412
413
414
415
416
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن