نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان خواجوي کرماني
نسيم باغ جنت چون عذارش
گلي
در
روضه رضوان ندارد
پسته شور شکر افشانش
شور
در
تنگ شکر اندازد
مردم بحر از آب ديده ما
جامه موج
در
براندازد
سپهرم
در
پي خورشيد رويان
بگرد ربع مسکون مي دواند
در
هواي مجلس جمشيد عهد
غلغل اندر طارم اعلي زدند
باد نوروزش همايون کاين ندا
قدسيان
در
عالم بالا زدند
هنوزت جادوان
در
عين سحرند
هنوزت هندوان عنبر فروشند
بنگر که مقيمان سراپرده وحدت
در
دير مغان همسبق مغبچگانند
چند را نيم اشک
در
عقبش
کالتفاتش بما نخواهد بود
حريفان گو بهنگام صبوحي
نشانم از
در
ميخانه پرسيد
ز بادامش حريفان نيمه مستند
ولي آنماهرخ
در
پرده مستور
در
دلم زان دراز سوختنيست
اين همه زخم ناوک دلدوز
اين تذروان نگر که
در
رفتار
مي نمايند جلوه طاوس
در
عين خمار چند باشيم
چون مردم چشم مي پرستش
سالک مجذوب دلم
در
سلوک
از نظر تربيت پير عشق
اي قامت تو قيامت عقل
وي خاک
در
تو محشردل
در
تحت شعاع مهر رويت
يکباره بسوخت اختر دل
پيش موج محيط احسانت
از حيا
در
عرق فتاده غمام
بوده با باده مغانه مقيم
ساخته
در
شرابخانه مقام
شاهدان خميده گيسو را
زلف پرخم کشيم
در
خم خم
سرخاب قدح تهمتنانرا
از پاي
در
آورد بدستان
در
چمن افتد غلغل بلبل
چون تو درآئي سوي گلستان
نفير عاشقان
در
کوي جانان
صفير بلبلان بر شاخساران
بنالم هر شبي
در
آرزويش
چو کبکان دري بر کوهساران
مرا
در
حلقه رندان درآريد
که مي پرهيزم از پرهيزگاران
مي نوشين و نوشا نوش مستان
در
اردو هاياهوي ترکان
دل شيرافکنان افتاده
در
دام
ز روبه بازي آهوي ترکان
نينديشد معاشر
در
شبستان
شبان تيره از حال شبانان
اگر فراش ديري فرض عينست
بمژگانت
در
ميخانه رفتن
مقيمان
در
ميخانه خواجو
چه حاجتشان بکوي کعبه رفتن
آن لب شيرين شورانگيز او
در
سخنگوئي شکر باريش بين
بينم نشسته سروي
در
ايوان
يا مست خفته شمعي ببالين
هندوانت نيکبختانرا کشيده
در
کمند
واهوانت شير گيرانرا شکار انداخته
خواجو دل خسته را بزنجير
در
جعد مسلسل تو بسته
اي ملک دلم خراب کرده
در
کشتن من شتاب کرده
ساقي غمت ز خون چشمم
مي
در
قدح شراب کرده
مطرب نغمه ساز پرده سراي
چنگ
در
پرده رباب زده
جان خواجو بآه آتش بار
شعله
در
آبگون حجاب زده
يک ذره از آنکه
در
تو پيداست
ناديده درآفتاب ديده
در
آتش فرقتت نديده
همچون دل من کباب ديده
شود
در
گردن جانم سلاسل
خيال زلف او شبهاي تاره
اگر ملک سليمان
در
نبازي
چو سلمان طلعت سلمي نيابي
در
چمن همچو شمع مجلس ما
طوطئي آتشين زبان ديدي
راستي را شمائل قد او
هيچ
در
سرو بوستان ديدي
به سر ماه فکنده طيلساني
در
سرو کشيده پرنياني
رخست از آفتاب عالم افروز
درفشان
در
نقاب آسماني
ندارم چشم
در
درياي اندوه
که گيرد دست خواجو آشنائي
رباعيات خيام
شاگردي روزگار کردم بسيار
در
کار جهان هنوز استاد نيم
ديوان رودکي
ماغ
در
آبگير گشته روان
راست چون کشتييست قيراندود
جعدي سياه دارد، کز کشي
پنهان شود بدو
در
سرخاره
صفحه قبل
1
...
408
409
410
411
412
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن