167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • هر ذليلي که حق عزيز کند
    در عزيزيش منکري نگر
  • افسرده چو سايه و نشسته
    در سايه دوکدان مادر
  • اي در يتيم چون يتيمان
    افتاده بر آستان مادر
  • دهان جهان ناله آز داشت
    به در سخاوت بينباشتش
  • چون ليقه دوات کهن گشته
    پوسيده گوشت در تن مردارش
  • فلسفه در جدل کند پنهان
    وانگهي فقه برنهد نامش
  • در پناه خرد نشين که خرد
    گردن آز راست پالاهنگ
  • کاشکارا چو روز مي بيني
    آفتاب کرم در اوج همم
  • ترسم از قهر ناخدا ترسان
    لاجرم در خدا گريخته ام
  • از کمين کمان کشان قضا
    در حصار رضا گريخته ام
  • در دهر سيه سپيدم افکند
    بخت سيه سپيد کارم
  • در چنين علت اي طبيب مرا
    مسهلي تازه ساختي هردم
  • ما حضرت عشق را نديميم
    در کوي قلندران مقيميم
  • بس روشن سينه ايم اگرچه
    در ديده تو سيه گليميم
  • سر مريخ گوهرش زيبد
    آورد ده هلال در نظر او
  • بر در خواجه از تظلم خلق
    بشنو آن ناله پراکنده
  • در زيان عمر يکسانند خلق
    خواه درويش است، خواهي پادشاه
  • ابر دستا ز بحر جود مرا
    عنبر در ثمن فرستادي
  • کلک سيمين در دواتش سودمي
    بند زرين بر کتابش کردمي
  • از در عشرين کتابش خواندمي
    وز ره تسعين حسابش کردمي
  • گر مقام نيست هستان دانمي
    هستي خود در ميان افشاندمي
  • نيست در موکب جهان مردي
    نيست بر گلبن فلک وردي
  • کرکسان را ز چرخ چون گنجشک
    در دم اژدها فرستادي
  • شررش در کواکب افکندي
    دودش اندر سما فرستادي
  • در سراب وحش به نيلوفر
    ز ابر همت نما فرستادي
  • شاه باز کلاه گمشده را
    در زمستان قبا فرستادي
  • برگشايم در فلک به دعات
    که کليد دعا فرستادي
  • نيک مردي کجاست خاقاني
    که در او درد مردمي يابي
  • بر من که پرستشت نکردم
    در ناکردن ستم نکردي
  • عروسان خاطر دهندي رضا
    که چون سمعشان در لگن کشتمي
  • غار سيمين و سبزه پيرامن
    در برش چشمه روان بيني
  • سلطان کرم مظفر الدين
    در جسم ظفر روان دولت
  • در کين سياوش ارغنون زن
    آن زخمه درفشان فرو ريخت
  • در دري ابر خاطر من
    پيش قزل ارسلان فرو ريخت
  • در خرگه دوخت روبه سرخ
    چون سوزن بي کران برانداخت
  • در دخمه چرخ مردگانند
    زين جادوي دخمه بان مرا بس
  • با عبرت گورخانه جان
    در عشرت گورخان چه باشي
  • در سفال خم نگر زراب مي
    آتش اندر ضيمران آميخته
  • خلعت اسکندر رومي مگر
    در شه هندوستان پوشيده اند
  • مير بابک در ظلال دولتش
    اردشير بابکان باد از ظفر
  • برقع صبح چون براندازند
    کوه را خلعه در سر اندازند
  • قفس آهنين کنند و در او
    مرغ ياقوت پيکر اندازند
  • در مشبک دريچه پنداري
    کافتاب زحل خور اندازند
  • يا در آن خانه مگس گيران
    سرخ زنبور کافر اندازند
  • ساقيا توبه را قلم درکش
    بر در ميکده علم برکش
  • جوشن چرخ را به تير ضمير
    در ثناي خدايگان بگسست
  • خانه زادند و بنده در شاه
    خانه داران خاندان ملوک
  • رايت نطق را عرابي وار
    بر در کعبه ظفر برکش
  • در جهان مالک جهان سخن
    مادح حضرت مبارک توست
  • خانه پيرزن که طوفان برد
    در تنورش فطير نتوان يافت