167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان حافظ

  • سخن اندر دهان دوست شکر
    وليکن گفته حافظ از آن به
  • بيا به ميکده حافظ که بر تو عرضه کنم
    هزار صف ز دعاهاي مستجاب زده
  • گفت حافظ دگرت خرقه شراب آلوده ست
    مگر از مذهب اين طايفه بازآمده اي
  • گفت حافظ لغز و نکته به ياران مفروش
    آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده
  • گر خاطر شريفت رنجيده شد ز حافظ
    بازآ که توبه کرديم از گفته و شنيده
  • حافظ چو طالب آمد جامي به جان شيرين
    حتي يذوق منه کاسا من الکرامه
  • حافظ حديث سحرفريب خوشت رسيد
    تا حد مصر و چين و به اطراف روم و ري
  • بخيل بوي خدا نشنود بيا حافظ
    پياله گير و کرم ورز و الضمان علي
  • زبانت درکش اي حافظ زماني
    حديث بي زبانان بشنو از ني
  • صوفي پياله پيما حافظ قرابه پرهيز
    اي کوته آستينان تا کي درازدستي
  • عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
    چون برق از اين کشاکش پنداشتي که جستي
  • از دست چرا هشت سر زلف تو حافظ
    تقدير چنين بود چه کردي که نهشتي
  • دل حافظ شد اندر چين زلفت
    بليل مظلم و الله هادي
  • گر ديگري به شيوه حافظ زدي رقم
    مقبول طبع شاه هنرپرور آمدي
  • به شعر حافظ شيراز مي رقصند و مي نازند
    سيه چشمان کشميري و ترکان سمرقندي
  • ز پرده ناله حافظ برون کي افتادي
    اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودي
  • چو نقطه گفتمش اندر ميان دايره آي
    به خنده گفت که اي حافظ اين چه پرگاري
  • ز کنج صومعه حافظ مجوي گوهر عشق
    قدم برون نه اگر ميل جست و جو داري
  • نديدم خوشتر از شعر تو حافظ
    به قرآني که اندر سينه داري
  • بس دعاي سحرت مونس جان خواهد بود
    تو که چون حافظ شبخيز غلامي داري
  • حافظ از پادشهان پايه به خدمت طلبند
    سعي نابرده چه اميد عطا مي داري
  • مگذران روز سلامت به ملامت حافظ
    چه توقع ز جهان گذران مي داري
  • حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوي
    کاين خاک بهتر از عمل کيمياگري
  • به يمن همت حافظ اميد هست که باز
    اري اسامر ليلاي ليله القمر
  • بگذر از نام و ننگ خود حافظ
    ساغر مي طلب که مخموري