167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در حسب ممتازي از فرمانروايان جهان
    در نسب داري شرف بر خسروان نامدار
  • در بساط خود فلک هر اختر سعدي که داشت
    ريخت در پاي سمند آن شه صاحبقران
  • ماهيان را در زمان حفظ او دام بلا
    چون دعاي جوشن از آفات دارد در امان
  • کمتر از داغ دل لاله است در دامان دشت
    در فضاي وسعت خلقش سواد آسمان
  • در کشيدن ريشه سنبل برآيد از زمين
    دام را در خاک اگر سازند صيادان نهان
  • شهسوار صيت او آورد تا پا در رکاب
    پاي در زنجير ماند آوازه نوشيروان
  • اين عمارت را چنين پيشانيي در کار بود
    کز گشاد او نماند عقده در کار جهان
  • از خرمي نماند اثر در رياض هند
    در برگريز روي نهاد آن سيه بهار
  • در هواي تابه نعل ماهيان در آتش است
    بس که از تأثير گرما آتشين گرديد آب
  • چون نسوزد در حريم بيضه بال عندليب؟
    گل ز تاثير هوا در غنچه مي گردد گلاب
  • چون گنهکاران عريانند در صحراي حشر
    در بيابان پر آتش جلوه موج سراب
  • کيمياي شادي عالم که در دوران او
    در رحم اطفال مي نوشند جاي خون شراب
  • ميکشان در پرده شبها صبوحي مي زنند
    کرد فيض صبح را در شب مصور ماهتاب
  • در قدح صهباي روشن مي نمايد خويش را
    در کنار هاله دارد حسن ديگر ماهتاب
  • گر کند صياد دام خود نهان در زير خاک
    در کشيدن سنبل سيراب گردد آشکار
  • نيست در روي زمين جز آستان دولتش
    هست اگر خاک مرادي در بساط روزگار
  • مي خورند از خوشدلي در نوبهار عدل او
    در رحم اطفال جاي خون شراب خوشگوار
  • گر خلد خاري به پاي رهروان در عهد او
    از سياست در خطر باشد سرسبز بهار
  • خضر را در رهنوردي رهبري در کار نيست
    بخت سبز او ندارد احتياج مستشار
  • در نخستين رزم، ملک از زاده اکبر گرفت
    در جهاد اکبر او از خسروان شد نامدار
  • کشتي نوح است در ايام او مهد زمين
    گردش جام است در دوران او دور زمان
  • در زمانش کارواني بي نيازست از دليل
    کز سر رهزن بود در راهها سنگ نشان
  • ز آيينه گيرند اگر پشت در زر
    گرفت آب را روي در زر شکوفه
  • چو مريم که عيسي بود در کنارش
    گرفته چنان ميوه در بر شکوفه
  • بود فتح ها در لواي سفيدش
    چو رنگين ثمرها نهان در شکوفه