167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان انوري

  • وگر چند اندرين مدت نديدست
    کسم در خدمتت الا بنادر
  • سعادت همنشينت در مجالس
    هدايت هم حريفت بر منابر
  • در اجسام زمين سيرش مؤثر
    وز اجرام فلک ذاتش مؤثر
  • وزين بربود ديواني و در وي
    دلاور قهرماني ترک اشقر
  • آفتابي که در نظام جهان
    هيچ سعي تو نيست مشکور
  • اي بلبل بوستان تجريد
    در شوره ستان آفرينش
  • در جلوه کشيده کشف نطقت
    اسرار نهان آفرينش
  • در بدو وجود گفته پيرت
    کاي بخت جوان آفرينش
  • در شيوه اختراع و ابداع
    با تاب و توان آفرينش
  • در بي جهتي هلال قدرت
    فارغ ز بنان آفرينش
  • در بي صفتي علو نعتت
    برتر ز بيان آفرينش
  • هر نوبت مجلست بهاريست
    در فصل خزان آفرينش
  • نقد سخنت چو رايج افتاد
    در داد و ستان آفرينش
  • در خدمت دور دولتت باد
    دوران و زمان آفرينش
  • آسمان گر سلاح بربندد
    تير تدبير تو نهد در کيش
  • غزلکهاي خود همي خواندم
    در نهاوند و راهوي و عراق
  • گفتم آيا کسي تواند کرد
    در بساط زمين علي الاطلاق
  • در خراسان ز امتش دگريست
    که برو عاشقست ملک عراق
  • نبود بر سخاوتش منت
    نبود در کفايتش تعطيل
  • تير در پيش چهره زهره
    از خجالت همي شکست اقلام
  • تيغ مريخ در دم عقرب
    تخت خورشيد بر سر ضرغام
  • توامان گشته در برابر قوس
    سپر يکدگر به دفع خصام
  • زهره در سايه عنايت او
    تيغ مريخ برکشد ز نيام
  • ور در آيينه خاطر نگري
    دهد از راز سپهرت اعلام
  • ماه چون در حجاب مي نوشد
    از سراي سپهر مينافام
  • تير در هجر چهره زهره
    گشته از اشتياق بي آرام
  • آنکه از بهر خدمتش بندد
    نقش تصوير نطفه در ارحام
  • آسمان در ازاء حکم روانش
    خط باطل کشيد بر احکام
  • از بهر قضيم تو شود جو
    در سنبله سپهر گندم
  • در خدمت داغ و طوق صاحب
    بس تجربهات بي تعلم
  • عهد تو و در زمانه تقديم
    آب آمده وانگهي تيمم
  • تا شکر مزيد نعمت آرد
    بادي همه ساله در تنعم
  • در سلسله زمان مؤخر
    بر هندسه جهان مقدم
  • با عزم تو دهر در مسالک
    اصرارکنان که هين تقدم
  • در کوکبه تو طره شب
    بر نيزه بندگانت پرچم
  • بر دوشت فلک قباي کحلي
    در چشم قضا نموده معلم
  • در دست تو کارنامه جود
    با جاه تو بارنامه جم
  • در گرد جنيبت نفاذت
    هرگز نرسد قضاي مبرم
  • در خشم تو عودهاي رحمت
    با زخم تو سفتهاي مرهم
  • سبحان الله که ديد هرگز
    در آتش دوزخ آب زمزم
  • اسرار قضا نهاده کلکت
    در خال و خط حروف معجم
  • آنجا که صرير او مقرر
    در معرض او عطارد ابکم
  • توقيع تو در ديار دولت
    تفويض همي کند مسلم
  • در عدل تو آوخ ار نبودي
    معماري کاينات مدغم
  • کز بيم ملامت نشورش
    در منفذ صور بگسلد دم
  • در خدمت طالع تو دارد
    سعد فلکي دو دست برهم
  • آنکه ز اقبال او هر آيينه
    صدف چند در مکنونم
  • دعويي مي کنم که در برهان
    نشود زرد روي گلگونم
  • تا قدم در وجود ننهادي
    معني مکرمت نشد مفهوم
  • گرچه در فوج بندگانت نيم
    جز بدين بندگي نيم موسوم