نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
جام جم اوحدي مراغي
بتو گردون ارادت آورده
در
تو گبران شهادت آورده
در
حصار تو گنبد گردان
کو توال تو همت مردان
بوقبيس و حري درون خطم
بولهلب
در
زبانه سخطم
سايه بر مال کس نيفگندم
مالش کس نکرد
در
بندم
رخت خود
در
خرابه اي بردم
زان دل افسردگان بيفسردم
در
چنين فقر و نامرادي ها
« خضعت وجهتي لواديها»
غم دل روي
در
رميدن کرد
فتنه آهنگ آرميدن کرد
پاي رفتن نبود
در
دستم
ورنه من بر گزاف ننشستم
او چو
در
پرده طلسم کمال
پيشت آورد کارنامه حال
مست بگذار
در
بيابانش
شب چو بيگه شود بخوابانش
علما راست رتبتي
در
جاه
که نگردد به رستخيز تباه
آنچه
در
علم بيش ميبايد
دانش ذات خويش ميبايد
فکر
در
گفتنش نه پاينده
ز امهات حضور زاينده
دومين دور شير گير کند
در
فنون هنر بصير کند
در
سوم دور چون کني نوشش
بنماند نهاد را پوشش
هر چه
در
امتناع و امکانست
ذات واجب مغاير آنست
طبع چون
در
مزاج پيوندد
از تراکيب نقشها بندد
به يکي معدن احتباسش کرد
جنبش خويش
در
حراسش کرد
در
چنين حال زرع خوانندش
اصل اين چند فرع دانندش
در
زواياي پشت رست شود
نسبتش با بدن درست شود
چرخ پيوندش استوار کند
تا
در
آن جايگه قرار کند
افتدش
در
مسام بادي گرم
زان پديد آيد اختلاجي نرم
يارمندي رسد ز بهرامش
متصرف شود
در
اندامش
عضوهاي رئيسه را
در
تن
با دگر عضوها کند روشن
در
شکم خويش را بجنباند
مرد داننده کودکش خواند
در
دهانش زبان گشاده شود
داد ترکيب هاش داده شود
در
نهم مشتريش باشد پشت
اندران راه سهمناک درشت
وگرش
در
سر اين هوس نبود
به معانيش دسترس نبود
مرکبي چند
در
طويله کشد
دست بر صورتي جميله کشد
دل مظلوم
در
دعاي بدش
جان محکوم منکر خردش
غافل و خط آگهان
در
مشت
که بخواهند ناگهانش کشت
از روش چون به هم
در
آميزند
حالهاي عجب برانگيزند
کيستي؟ روي
در
کجا داري؟
بکه اميد و التجا داري؟
هم چو سيمرغ رازهاي جهان
در
پس قاف قالبت پنهان
قالبت قبه ايست اللهي
ليک
در
جبه اي، نه آگاهي
شب و روز ايستاده
در
کارت
تا بلندي گرفت ديوارت
آفرينش تمام گشت بتو
خاک از افلاک
در
گذشت بتو
هست پوشيده
در
جهان گنجي
بدر آوردنش ببر رنجي
گذري کن بطور اين اسرار
در
مناجات عشق موسي وار
جبلي هست
در
جلتها
حجر او علاج علت ها
پرگهر حجرهاست
در
حجرش
زهره طالع ز مطلع فجرش
زمره انبيا غلط نروند
اوليا
در
پي سقط نروند
نيست
در
بيخ دولت اينان
تبري چون دعاي مسکينان
پيش سلطان خشمناک مرو
در
دم پنجه هلاک مرو
نيست
در
شهرسست فرهنگي
هيچ عيبي بتر ز بي سنگي
گر بترسي ز پادشاه خموش
در
مراعات سر شاهي کوش
شاه خاموش با تو
در
سازد
سر شاهي سرت بيندازد
در
ميان دو نيست هستي تو
غايت غفلتست مستي تو
چه نهي بر نهال خود تيشه؟
در
بريدن ببايد انديشه
چشم
در
شاهد حريف مکن
هزل با مردم شريف مکن
صفحه قبل
1
...
378
379
380
381
382
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن