نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
خط تو
در
دل من حشر آرزوها کرد
که
در
بهار برآيند از زمين موران
چو
در
نقاب رود حسن، نااميد مباش
که
در
شکوفه بود ميوه هاي تر پنهان
هميشه
در
وطن خود غريب مي بودم
چو آفتاب نشد
در
بدر غريبي من
تن
در
مده به عجز که
در
قبضه جهان
گردد کباده، نرم چو شد شانه کمان
در
همت از عقيق فرومايه کم مباش
تن
در
خراش دل ده و تحصيل نام کن
آب حيات
در
ظلمات است، زينهار
مانند شمع
در
دل شبها قيام کن
در
ديده ستاره نمک ريخت انتظار
زين بيش
در
زمين غريبي وطن مکن
مينا زبان مار شود
در
شکستگي
رحم است بر کسي که بود
در
شکست من
خورشيد چون هلال شود پاي
در
رکاب
چون پاي
در
رکاب کند شهسوار من
آبي که نيست
در
جگرم مي کند سبيل
ريحان هميشه تازه بود
در
سفال من
از موج گريه دامي
در
خاک کرده است
در
هر گل زمين مژه خون فشان من
در
چشمخانه بر
در
و ديوار مي تند
از دورباش ناز تو تار نگاه من
با غير التفات نمايد به رغم من
در
مدعي نظر کن و
در
مدعا ببين
صبح اميد
در
دل شب گر نديده اي
در
زير زلف چهره اميد را ببين
اوتاد
در
مقام رضايند استوار
در
زير تيغ، لنگر کهسار را ببين
در
آينه هر نقش کجي راست نمايد
کين مهر شود
در
دل بي کينه مستان
جامي که توان ديد
در
او راز جهان را
در
عالم ايجاد بود سينه مستان
ديدند که
در
روي زمين نيست پناهي
در
کنج دل خويش خزيدند عزيزان
در
پيرهن بحر شود گرد يتيمي
خاکي که شود
در
ره سيلاب پريشان
ما
در
چه شماريم، که دريا شده از موج
در
جستن آن گوهر ناياب پريشان
با صدق عزيمت نبود راحله
در
کار
در
کعبه رسيديم به احرام گرفتن
سيرت نکند جلوه
در
آيينه فولاد
زنهار
در
آيينه زانو نظري کن
مکتوب وفا
در
بغلم زنگ برآورد
در
بيضه عنقاست مگر نامه بر من؟
در
ظاهر اگر
در
تن خاکي است قرارم
چون معني بيگانه غريب وطنم بود
در
وقت خوش من نرسد ديده بدبين
پوشيده تر از خلوت
در
انجمنم من
صفحه قبل
1
...
375
376
377
378
379
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن