167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

خسرو نامه عطار

  • ندانم تا درون با هم چه سازند
    مگر چون شمعشان در هم گدازند
  • جوابش داد خسرو کاي دل آرام
    مرا در آزمايش ميکني رام
  • مرا تا در جهان اميد جانست
    جهان افروز بر چشمم گرانست
  • نيارد در جهان بستن جهاني
    جهان افروز را بر من زماني
  • چو شکر گلرخ آمد در مراعات
    که اي پيش رخت شاه فلک مات
  • همي تا پاي در کوي تو دارم
    سر نطاره روي تو دارم
  • منم در عشق رويت بادلي پاک
    نهاده پيش رويت روي برخاک
  • از آن آورده ام رويم بکارت
    که در کارم ز روي چون نگارت
  • و گر روي آورم در بي وفايي
    برويم باز زن درد جدايي
  • و گر پشت آوري بر من بيکبار
    در آن اندوه روي آرم بديوار
  • اگر پاي از خطت بيرون نهم من
    چو نقطه در ميان خون نهم من
  • چو سطر راست بازم با تو پيوست
    چو خطکش ميشوم در خط ازان دست
  • قلم در مه کشم پيش تو مه روي
    و گر نه چون دواتم کن سيه روي
  • ز بيماري گل چون رفت ماهي
    در آمد شاه اصفاهان پگاهي
  • رخش در حد خوبي و نکويي
    فزون از حد هر خوبي که گويي
  • همه در پيش تست اي من غلامت
    چو من باشم غلامت اين تمامت
  • ميان حلقه بيهوش توام من
    غلام حلقه در گوش توام من
  • چنان حلقه بگوش و حق شناسم
    که گوشم گيرو سرده در نخاسم
  • چو مي بيني دلم در رشک از تو
    لبم خشک و رخم پر اشک از تو
  • ز اول تا در آن نبضم بديدست
    مرا بسطست و قبضم ناپديدست
  • خوش آيد بانگ بلبل خاصه در باغ
    که پر گل شد سپاهان چون پر زاغ
  • برو تنها که تنهايي زيان نيست
    چو با ما آب در جويت روان نيست
  • نخفت آنشب دمي در شب افروز
    که تا بر روي شب کي دم زند روز
  • چو خورافگند بر دريا سماري
    نشست آن ماه دلبر در عماري
  • چو ميغ آبزن از کوه در گشت
    بتافت از آفتاب آتشين دشت