نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
خسرو نامه عطار
برفت و نبض او آورد
در
دست
چو نبض او بديد از جاي برجست
بگفت اين وز ديوان رفت بيرون
جهان افروز ازو خوش خفت
در
خون
بياران گفت دل پر سوز ماندم
که
در
کار جهان افروز ماندم
من آنجا با دل اندوهگينم
نکو بودم که
در
بايست اينم
کنون
در
عاشقي مايه تو داري
تجارت کن که سرمايه تو داري
خوشي ميباز عشقي
در
نهان تو
مکن دل ناخوش از کار جهان تو
چو پيدا شد دف زرين دوار
ستاره ريخت
در
دف سيم انوار
جهان از روي گلرخ چون نگارست
جهان افروز باري
در
چکارست
همه شب
در
غم، آن ماه دل افروز
که تابيند رخ خسرو دگر روز
دلش را شرمساري کارگر شد
مهش از شرم زير حجله
در
شد
چو دست شاه شد بر روي رگ راست
دل دختر چو خون
در
رگ بتک خاست
بناي عشق هر دو گشته محکم
بيک ره حلقه شان افتاده
در
هم
که تا
در
کار من بندي دلي را
بزودي برگشايي مشکلي را
دلم را
در
درون، آتش فگندي
تو سوز من برون، بريخ چه بندي
شد آتش
در
درون من پديدار
بپل بيرون مبر اين شيوه کردار
ز سرتا پاي من
در
سوز ماندست
ندانم تا جهان افروز ماندست
گراين غم
در
دلم دارم نهان من
چه سازم با رخ چون زغفلران من
بلاي من بدرمان من آمد
چه شورست اين که
در
جان من آمد
تو درمان کن که من
در
دوستداري
نيم دور از طريق حقگزاري
شه دلداده چون مجنون او شد
ز بس دلدادگي
در
خون او شد
چو حسنا برقع از گنجي برانداخت
ببوسه شاه شش پنجي
در
انداخت
چنان
در
مهر يکديگر بماندند
که با هم چون گل و شکر بماندند
چو افتاديم ما چون مرغ
در
دام
بفرصت جست بايد کام با کام
جهان افروز را تنها بمگذار
جواني را
در
اين سودا بمگذار
چو ميداني که او دلداده تست
دلش
در
دام عشق افتاده تست
صفحه قبل
1
...
3667
3668
3669
3670
3671
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن