نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.
خسرو نامه عطار
زبان بگشاد کاين برنا که امروز
بپيش شه
در
آمد عالم افروز
چنان مهريم از و
در
دل برافروخت
که ماه، افروختن زو خواهد آموخت
نظير هر دو تن
در
هفت اقليم
نبيند هيچکس سيبي بدونيم
يقين دانم که کاري بس شگفتست
که گردون بادل من
در
گرفتست
بزير پرده بنشست و ندانست
که
در
پرده چه بازيها نهانست
اگر رازي نهان
در
پرده داري
بگو با من چرا دل مرده داري
گرت رازيست بامن
در
ميان نه
که فرمودت که مهري بر زبان نه
مرا
در
پرده از شه گوهري بود
درخت قيصري را نوبري بود
چو شمعش آتشي بر فرق آمد
تنش
در
آب اشکش غرق آمد
يکيرا گفت تا هرمز
در
آمد
زمين بوسيد و نزد قيصر آمد
مرا
در
شهر خوزان مهربانيست
که باغ خاص شه را باغبانيست
عجب درمانده ام
در
کار خودمن
که بي پيوندم از روي خرد من
منم امروز بيکس
در
زمانه
چو من بس بيکسم، زانم يگانه
چو بشنيد اين سخن قيصر ز فرزند
طمع دربست و
در
پيوست پيوند
دلش
در
بر گواهي داد صدبار
که نور چشم تست او را نگهدار
چو
در
کاري، دلت فتوي ده آيد
ز صد مرد گواهي ده به آيد
زبي صبري برفت دل از قرارش
گرفت از مهر دل سر
در
کنارش
بران کار از ميان جان
در
استاد
کسيرا سوي خوزستان فرستاد
چو مهمرد از
در
ايوان درآمد
بخدمت پيش قيصر برسر آمد
چو هرمز ديد حالي پيشش آورد
بحرمت
در
جوار خويشش آورد
زبان بگشاد و
در
پاسخ گهر سفت
ز اول تا بآخر جمله بر گفت
ولي
در
پيشش اول کار سختست
مگر اين بود و اکنون دور بختست
چو قيصر ديد
در
پيش آن نشاني
دلش خوش شد چو آب زندگاني
نه چندان داد سيم و زر بدرويش
که هرگز
در
حساب آيد ازان بيش
مي سرزن چنان غواص گشته
که
در
سر مغز سر رقاص گشته
صفحه قبل
1
...
3656
3657
3658
3659
3660
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن