نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
خسرو نامه عطار
که من سالار گردان نبردم
کجا
در
چشم آيد هيچ مردم
جهان بر موج کار و بار او بود
زبان خلق
در
گفتار او بود
گل از شادي او
در
ناز مانده
زخنده هر دو لعلش بازمانده
چو يک چندي برآمد چرخ جانباز
ز سر
در
بازيي نو کرد آغاز
چو تو با کعب او بسيار افتي
بنظاره روي
در
کار افتي
سخن سنجي که دادي
در
سخن داد
چنين کرد آن سخن سنج اين سخن باد
نه
در
جنگش بر آشفتن توانم
نه باج او پذيرفتن توانم
کسي نيست اينزمان
در
پادشاهي
که نيست از قيصرش صاحب کلاهي
بسي شادي و غم
در
کون ديده
فساد عالم از هر لون ديده
زغم برخاسته دل
در
بر او
نشسته برف پيري بر سر او
زبان از فکر خاموشي بدر کرد
دهان را
در
سخن درج گهر کرد
چو هرمز
در
سخن گفتن کسي نيست
بسي ميداند و عمرش بسي نيست
زبان ترکي و رومي و تازي
همه ميآيدش
در
چشم بازي
چوزر
در
مغزداري دوست داري
و گرنه هرچه داري پوست داري
زهر
در
جامه هاي سخت زيبا
لباس زرنگار و تخت ديبا
سمندي صد سبق برده ز افلاک
بتک
در
چشم کرده بادرا خاک
نمودي دستبردي عقل و جان را
بسر پايي
در
آورده جهان را
قبايي و کلاهي سخت فاخر
مرصع کرده از
در
و جواهر
چو شاه آگه شد از
در
شب افروز
بپيش خويشتن خواندش همانروز
در
آمد هرمز و پيشش زمين رفت
زبان بگشاد و بر شاه آفرين گفت
در
و حيران بماند از بسکه نگريست
ز کس پنهان نماند از بسکه بگريست
بجان
در
عهد بستن آمد او را
رگ شفقت بجستن آمد او را
عجب تر آنکه هرمز نيز
در
حال
گشاد از پيش يکيک مژه قيفال
نکو گفت اين مثل پير يگانه
که مهر و خون نخسبد
در
زمانه
چو کوه سيم از آن باهوش آمد
چو دريايي دلش
در
جوش آمد
صفحه قبل
1
...
3655
3656
3657
3658
3659
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن