نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
خسرو نامه عطار
دم اي عطار هم اينجا فروبند
چه مي گويي که
در
سودا فروبند
الا اي
در
درياي معالي
مدار از بکر معني حجره خالي
عروساني که
در
عشقند سرمست
برون آور سبک روح و سبک دست
رها کردش بدام و پاي برداشت
چو دانه
در
زمين بر جاي بگذاشت
چو مرغي منقلب ميگشت بر بام
بآخر چون فتادش مرغ
در
دام
بزه کردم کمان دار و گيرش
کشيدم آنگهي
در
تنگ تيرش
گلي
در
آب کردم من گلي او
دلي من بردم از هرمز دلي او
کرشمه کرد با من
در
نهاني
تو اي دايه نيي عاشق چه داني
سخن
در
وقت خاموشي چنان داشت
که يک يک موي او گويي زبان داشت
به پيش او نبايد شد بزودي
که تا داند که بي او
در
چه بودي
دل همچون صدف از صبر کن پر
که تا آن قطره باران شود
در
که چون هرمز بعشق گل ميان بست
دل پر خون
در
آن دلبر بجان بست
ز گل همچون شکر
در
آب بگداخت
بدان آتش چو شمع از تاب بگداخت
ز گل
در
پاي دل صد خارش افتاد
دلش از دست رفت و کارش افتاد
دو آتش همچو بادي
در
رسيدند
بيک ره بر دل و جانش دميدند
ز بس آتش که داشت او
در
دل تنگ
برو ميسوخت چون آتش دل سنگ
بدل گفتا چه کردي اي سيه روز
که جستي دوري از
در
شب افروز
کسي را ماه آيد زاسمان پيش
چگونه
در
زمين گنجد بينديش
کسي را بي صدف
در
شب افروز
چگونه بيخودش دارد شب وروز
دريغا کز چنان
در
دور ماندم
وزو همسنگ دريا خون فشاندم
که کردست اينکه من کردم چه سازم
چو
در
ششدر فروماندم چه بازم
مرا چون چشم سر جفتي
در
آفاق
بناداني شدم زو همچو اوطاق
چو هرمز دايه را
در
گلستان ديد
توگفتي تشنه يي آب روان ديد
چو بودم من زمستي
در
خوابي
بهشياري ز من سر مي چه تابي
چو
در
پاي تو افتم سرنگون من
از آن قطره بريزم جوي خون من
صفحه قبل
1
...
3650
3651
3652
3653
3654
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن