167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

خسرو نامه عطار

  • بجز تو در جهان حاصل ندارم
    برون از تو درون دل ندارم
  • نمودي روي از من زود رفتي
    چو آتش در زدي چون دود رفتي
  • خوشا عشقي که باشد در جواني
    خصوصا گر بود با کامراني
  • خوشا با يار کردن دست در کش
    خصوصا گر بود يار تو سرکش
  • گل اندر پرده زان پرده بسر گشت
    دو چشم پرده دارش پرده در گشت
  • گرفته موي او پيچيده در دست
    فتاده روي بر هم خفته سر مست
  • چو تو در عشق چون بلبل نباشي
    اگر بلبل براني گل نباشي
  • چو گل بشکفتي و خوارم نهادي
    چو يوسف صاع در بارم نهادي
  • چو گل بشنود آن از خواب برجست
    زبان بگشاد و صد فرياد در بست
  • چو تب در گل فکند از عشق تابي
    عرق ريزان شد از گل چون گلابي
  • شبان روزي در آن تب زار ميسوخت
    تنش همواره ناهموار ميسوخت
  • از آن بر بام داشت آن مرغ اميد
    که تا هادي شود در پيش خورشيد
  • دلش در آرزوي چينه برخاست
    چو مرغ از چار چوب سينه برخاست
  • دلش چون مرغ وحشي در غلو بود
    صفير مرغ، بازش آرزو بود
  • دلش پر ميزد و بيشرم ميرفت
    چو مرغي در هواي گرم ميرفت
  • دلش برداشته چون مرغ آواز
    که اي هرمز بياچينه در انداز
  • نظر بگشاي تا بر بامت افتد
    چو من مرغي مگر در دامت افتد
  • چو سر از چينه کردي در کمندم
    بدست خويشتن نه پاي بندم
  • بشب در خواب ديدش گشت جوشان
    بجست از جاي گريان و خروشان
  • چو عشق از در درآمد گام برداشت
    گل بي صبر راه بام برداشت
  • جهاني بود در زير سياهي
    بيار اميده دروي مرغ و ماهي
  • شبي در زير گرد تند پنهان
    چو دوده ريخته بر روي قطران
  • گره بر جان پرتابم زدي تو
    چه رنگست اينکه در آبم زدي تو
  • بهر ساعت سوي بام آوري راي
    شوي گيسوکشان چون چنگ در پاي
  • يقين دانم که کارت مشکل افتاد
    کزين مشکل بس آتش در دل افتاد