167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در سرمستي چه خواهد کرد با نظارگي
    تير مژگاني که مي گردد ترازو در خمار
  • مي توان کردن در آتش سير گلزار خليل
    ز انقلاب رنگ بر رخساره او در خمار
  • جلوه زهر هلاهل مي کند در آب تيغ
    سبزه سيراب بر طرف لب جو در خمار
  • در تلافي کاسه زانو شود جام جمش
    هر که يک چندي گذاردسربه زانو در خمار
  • در چمن تا قامت موزون او پيدا نشد
    در کشاکش بود از خميازه آغوش بهار
  • چون گل رعنا شود طي در ورق گرداندني
    در جهان بيوفا آغاز و انجام بهار
  • عافيت در بيخودي ،آسودگي در نيستي است
    تاحياتي هست رخت خود به اين مأمن بيار
  • رغبت مي در بهار افزون شود مخمور را
    چشم خوبان مي شود در وقت خط خونخوارتر
  • در سبک مغزان اثر افزون کند رطل گران
    برق در فرياد آرد نيستان رابيشتر
  • در حريم سينه عاشق ندارد دل قرار
    در صدف اين گوهر يکدانه لرزد بيشتر
  • در نيستان برق عالمسوز طوفان مي کند
    مي کند تأثير صهبا در سبکسر بيشتر
  • لاله ها چشم غزالان مي نمايد در نظر
    خارها صفهاي مژگان مي نمايد در نظر
  • بس که شور عشق پيچيده است در پيکر مرا
    داغها صائب نمکدان مي نمايد در نظر
  • گرچه در جمعيت اسباب پريشاني است جمع
    مي پرد چشمم همان در جمع اسباب دگر
  • حسن دارد در سواري شوکت و شان دگر
    جلوه را در خانه زين هست ميدان دگر
  • برومندي بود در خاکساري تازه رويان را
    اگر در خاک باشد ريشه نخل جوان بهتر
  • هواجويي که کشتي در محيط باده اندازد
    سرخود در سر مي مي کند همچون حباب آخر
  • در وطن دل چه خيال است گشايد صائب؟
    در صدف چشم محال است کند باز گهر
  • ز آب تيغ اثر در گلوي ما بگذار
    ازين شراب نمي در سبوي ما بگذار
  • در زير خرقه شيشه مي را نگاه دار
    اين ماه را نهفته در ابر سياه دار
  • خواهي که در خزان نشوي بينوا چو سرو
    در نوبهار دست سخاوت نگاه دار
  • در قتل من لبان مي آلود خويش را
    زين بيش در شکنجه دندان روا مدار
  • صائب اسير حسن تو شد در زمان خط
    شد در خزان رياض تو خوش عندليب تر
  • در پرده بيش جلوه کند حسن شوخ چشم
    در زير ابر، ماه بود بيقرارتر
  • در دل گره زياده به چشم است اشک من
    گوهر نهفته در ته درياست بيشتر