167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

اشتر نامه عطار

  • اي بسا مؤمن که با توحيد رفت
    عاقبت در منزل تفريد رفت
  • اي بسا ساکن که اندر ره فتاد
    در ره جانان ز دل ناگه فتاد
  • اي بسا عاقل که اندر عاقبت
    باز ديد او عاقبت در عافيت
  • اي بسا معني که بر دعوي بماند
    عاقبت در رمز بي معني بماند
  • اي بسا شاهان که کمتر از گدا
    آمدند آخر در اين عين بلا
  • اي بسا صادق که در کار آمدند
    از وجود و جان که بيزار آمدند
  • اي بسا در ره بماند عاقبت
    راه بردند اندر آن کل عاقبت
  • اي بسا عزت که در دل اوفتاد
    از نهيب عزت کل اوفتاد
  • اي بسا راهي که بي رهبان بماند
    زانک بي رهبان در آن رهبان بماند
  • چند گويم راه بايد کرد راه
    تا رهي در عز و قرب پادشاه
  • تا ز جان خود نبرم مردوار
    کي توانم بود در ره مرد کار
  • در رسيد او پرده هفتم تمام
    ديد آنجا گه مقام بي مقام
  • پرده رفته ذات بي وصف و صفت
    در کمال قل هوالله معرفت
  • چون در آن کون پر از عزت رسيد
    يک تني از ذات پاک او بديد
  • دفتري در دست و معني پرعدد
    اندر آنجا قل هوالله احد
  • جوهري در دست چپ با دفتري
    جوهري چه جوهري چه گوهري
  • جوهري کان از دو عالم بيش بود
    سر ز هيبت در فکنده پيش بود
  • سالک ره کرده اندر نيستي
    ديده خود را در مقام نيستي
  • کرد بر وي از ارادت يک سلام
    داد وي در هر سلامي بي کلام
  • پرتو نور تو زد ناگه علم
    پيش خود هم با وجودت در عدم
  • کز کجا اينجا فتادم ناگهان
    نور دايم کن پياپي در بيان
  • اين چنين جائي که اينجا آمدم
    چون در اين جاگاه پيدا آمدم
  • من عجايب در عجب ديدم کنون
    مر مرا راهي نما اي رهنمون
  • خسرو نامه عطار

  • سر چرخ فلک در چنبر آورد
    بصد دستش فرو برد و برآورد
  • چو آتش گرم در راهش قدم زد
    فرو کرد آب رويش تا علم زد