167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

اشتر نامه عطار

  • بار ديگر چون که بگذشتي از آن
    يکسر ديگر در افتادي از آن
  • پير بار ديگر آن صندوق را
    در نهادي و فرو بستي ورا
  • آن سر از صندوق خاموش آمدي
    چون کسي در خواب بيهوش آمدي
  • تن زدندي آن سران در پيش او
    بار ديگرشان نبودي گفت و گو
  • مرغکان در گرد سرها بي خلاف
    مي پريدند اندر آنجا بي مصاف
  • بي قراري ميکنم اين جايگاه
    باز ماندم در درون پرده گاه
  • چون تويي در اول و آخر همي
    بر دل ريشم بنه يک مرهمي
  • پيک آمد اينک آمد در حجاب
    بي خلاف آمد برون او از حساب
  • رازدار تو منم در پرده راز
    پرده را از روي خود برگير باز
  • جان خود ايثار راه تو کنم
    خويشتن را در پناه تو کنم
  • جان خود در راه خواهم باختن
    تا برون پرده خواهم تاختن
  • پرده ام در ره حجابست و زوال
    زان نمي يابم وصال آن جمال
  • در عجب اينجا بماند و لال شد
    همچو آن پير دگر بي حال شد
  • او بمانده زار و حيران در جنون
    تا چه آيد از پس پرده برون
  • در زمان آن سالک صاحب نظر
    ايستاده کرده بد بر وي نظر
  • آتشي در کل آن پرده فتاد
    بعد از آن روي خود آنجاگه نهاد
  • سوي آن صندوق آتش در گرفت
    هر چه بود آنجا بخشک و تر گرفت
  • آنچنان سرها که در صندوق بود
    آتشي افتاد و بانگي مي شنود
  • ليک اسرار دگر در راه هست
    گر نميداني زماني کن نشست
  • عاقبت هم باز آن جايت برم
    در مقام و جاي و ماوايت برم
  • راز منهم من بدانم در نهان
    کي ترا گردد چنين رازي عيان
  • صبر کن تا تو بمقصودي رسي
    زانکه اندر پرده مانده در پسي
  • آنچه ديدي بيشکي در راه تو
    کي شوي از رمز من آگاه تو
  • آنچه من ديدم ترا از صادقي
    در کمال عشق ما تو لايقي
  • چون تو در پرده فرو ماندي کنون
    پيش آرم مر ترا يک رهنمون