نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
صائب چو
در
شکستن خود اميد نصرت است
احباب
در
شکستن اعدا چه ديده اند
آنها که
در
بلندي فطرت يگانه اند
در
شهر خويش تلخي غربت کشيده اند
چون عندليب هر که قدم
در
چمن گذاشت
بي اختيار بر
در
فرياد مي زند
در
چشم خرده بين نبود پرده حجاب
در
نقطه سير گردش پرگار مي کند
نعلش
در
آتش است همان پيش آفتاب
پرتو اگر چه
در
همه جا سير مي کند
در
حيرتم که کلفت روي زمين چسان
در
تنگناي سينه ما سير مي کند
در
خون جلوه مي گلرنگ مي رود
هر کس که
در
کدو مي شيرازمي کند
صائب به روي هر که
در
دل گشوده شد
چشم اميد حلقه هر
در
نمي کند
آنها که
در
چمن قدح مل نمي زنند
دست نشاط
در
کمر گل نمي زنند
ظاهر شود که خلق چه دارند
در
بساط
در
کشوري که يوسف ما رابها کنند
در
بحر نيلگون فلک پاک گوهران
شرط است
در
غبار يتيمي بسر کنند
جمعي که
در
مقام توکل ستاده اند
در
برگريز شکوه ز جوش ثمر کنند
در
دست من چو دست سبو اختيار نيست
گر آب اگر شراب مرا
در
گلو کنند
مستان که رو
در
آينه جام مي کنند
خونها ز غصه
در
دل ايام مي کنند
در
عالمي که حشر مکافات قايم است
از تيشه رخنه
در
دل خارا نمي کنند
در
خانمان خرابي دل سعي مي کنند
اين غافلان که
در
پي تعمير مي شوند
مرغ دل مرا به قفس ربط ديگرست
در
قيد بيضه بود که
در
آشيان نبود
از من مپرس لذت آغوش يار را
دستي که بود
در
کمرش
در
ميان نبود
آنجا که خنده لعل ترا پرده
در
شود
طوطي چو مغز پسته
در
شکر شود
طالع نگر که ديده من
در
حريم وصل
از شرم عشق حلقه بيرون
در
شود
دل
در
حجاب جسم چه نشو ونما کند
در
کفش تنگ، آبله پامال مي شود
در
واديي فتاده مرا کار
در
گره
کز زخم خار، آبله گريان نمي شود
در
خاک، اهل شوق همان
در
ترددند
سيلاب پشت عجز به منزل نمي دهد
از ريزشي که کرد
در
ايام نو بهار
در
بر گريز شاخ به وصل ثمر رسيد
در
غنچه دل خرده جان پرده نشين شد
در
سينه زبس داغ تو بر يکدگر افتاد
صفحه قبل
1
...
358
359
360
361
362
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن