167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان خاقاني

  • اينت نادان که آتش افروزد
    خويشتن در شرر در اندازد
  • عيش اسلاف در سفال مدان
    گل سيراب در سراب مکار
  • در سينه ما خيال قدت
    طوبي است در آتش جهنم
  • انديک دو دست فرقدان وار
    در يک در آشيان ببينم
  • در خواب جلالت تو ديدم
    در بيداري همان ببينم
  • در زمانه پناه خويش الا
    در شاه جهان نمي يابم
  • اقليم گرفته در حماقت
    تعليم نکرده در دبستان
  • شاهان همه در پناه قدرت
    چون مرغان در امان کعبه
  • اي دولت در رکاب بختت
    چون جنت در عنان کعبه
  • احمقي بود سياهي در دل
    ظالمي گشت سپيدي در دست
  • در کانون اصل نقش ابليس
    در قانون علم شخص آدم
  • باد گردون در ضمان دولتش
    دولت او در ضمان مملکت
  • در حبش سنقر آورد عدلش
    در خزر پيل پرورد عدلش
  • ديوان خواجوي کرماني

  • در عالم صورت ار چه هجرست
    در عالم معني اتصالست
  • خسرو آسمان حلقه نماي
    حلقه در گوش حلقه در گوشت
  • چون بگردش در آورند هلال
    تاب در جان آفتاب زنند
  • گوهر آراي قطره در اصداف
    نقش پرداز نطفه در ارحام
  • سرو بلندم وقتي در آيد
    کز در درآيد بخت بلندم
  • رخسار تو در شکنج گيسو
    رخشنده چو شمع در شبستان
  • ميانش در ضمير خرده بينان
    دهانش در گمان خرده دانان
  • در مذهب مشتاقان ننگست نکونامي
    در دين وفاداران کفرست شکيبائي
  • ديوان رهي معيري

  • ندارد در جهان، همتاي ديگر
    بدنيا در بود، دنياي ديگر
  • در ميان خوبان فتنه جويي
    در شکار دلها چيره دستي
  • ديوان سعدي

  • آن ماه دوهفته در نقابست
    يا حوري دست در خضابست
  • بهشتي صورتي در جوف محمل
    چو برجي کآفتابش در ميانست
  • ديده در مي فشاند در دامن
    گوييا آستين مرجان داشت
  • آيين وفا و مهرباني در
    در شهر شما مگر نباشد
  • در پارس چنين نمک نديدم
    در مصر چنين شکر نباشد
  • آن در دورسته در حديث آمد
    وز ديده بيوفتاد مرجانم
  • اگر داني که در زنجير زلفت
    گرفتارست در پايش ميفکن
  • حيرتم در صفات بي چونست
    کاين کمال آفريد در بشري
  • مرکب در وجودم همچو جاني
    مصور در دماغم چون خيالي
  • بدنت در ميان پيرهنت
    همچو روحيست رفته در بدني
  • در دام تو عاشقان گرفتار
    در بند تو دوستان محبس
  • من در همه قولها فصيحم
    در وصف شمايل تو آخرس
  • هر کجا بدگوهري در عالمست
    در کنار آنچنان دردانه ايست
  • مواعظ سعدي

  • در فارس چنين نمک نديدم
    در مصر چنين شکر نباشد
  • کاملانند در لباس حقير
    همچو لؤلؤ که در صدف باشد
  • مردکي غرقه بود در جيحون
    در سمرقند بود پندارم
  • بوستان سعدي

  • بزرگيش سر در تباهي نهاد
    عطارد قلم در سياهي نهاد
  • شنيدم که در تنگنايي شتر
    بيفتاد و بشکست صندوق در
  • بتازيد ومن در پيش تاختم
    نگونش به چاهي در انداختم
  • گلستان سعدي

  • در برابر چو گوسپند سليم
    در قفا همچو گرگ مردمخوار
  • نه هر که در مجادله چست در معامله درست
  • شاهدي در ميان کورانست
    مصحفي در سراي زنديقان
  • ديوان سلمان ساوجي

  • سموم غمومش، وزان در صحاري
    حميم جحيمش، روان در مشارب
  • ما به نقديم در بهشت امروز
    زاهدان در اميد فردايند
  • منم افتاده در پي رندان
    زاهدان اوفتاده در پي من
  • در شارع معجزات عيسي
    جان داده و در تو نارسيده
  • جمشيد و خورشيد ساوجي

  • ظريفان در لطافتهاي شيرين
    نديمان در حکايتهاي رنگين