167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

هيلاج نامه عطار

  • همه ذاتست کاينجا گفته تو
    همه در است کاينجا سفته تو
  • چرا فارغ نشيني زود برخيز
    دگر در عشق و ديد فقر آويز
  • چو کردستي در اينجا جملگي ترک
    بجز کشتن نماندستت دگر برگ
  • جوابم داد من منصور حلاج
    مرا نام است در آفاق هيلاج
  • منم هيلاج و ديگر کدخدايم
    تو منصوري و من در تو خدايم
  • درون جان تو مائيم گويا
    توي از من ده در عشق جويا
  • نمودم روي سوي آن دو عالم
    چرا خاموش اينجا در کشي دم
  • دمت بگشاي و دمدم جوهر افشان
    دل و جان جست بر خاک در افشان
  • ترا وقتي است چون منصور حلاج
    دگر بنمود رخ در عشق هيلاج
  • کنون بگشاي دل در عشق و مستي
    حققت دان تو اين يکدم که هستي
  • فنا خواهي شدن در پايداري
    چو او اين لحظه اندر پايداري
  • کلاه عشق دادندت بسر بر
    که بيني در خدا ايندم سراسر
  • چو در عشقي تو عاشق وار ميخوان
    اگر با درد آئي رهبر است هان
  • جوابم ده در اينمعني که اين چون
    چگونه دم زد اينجا بيچه و چون
  • چگونه گشت و اصل در تن تو
    چگونه ديد ذات روشن تو
  • جنيد اينجا چنين از کار رفته
    که همچون نقطه در پرگار رفته
  • اگر اين سر بگوئي در زمانم
    شود مکشوف ايجان و جهانم
  • اناالحق ميزند در خون او باز
    وگرنه خون کجا ايندم زند باز
  • موافق تا نباشد در رگ و پي
    کجا يارد زدن هر دم وي از وي
  • دمم حق زنده گردانيد در خون
    نمود اينجاي رازش بيچه و چون
  • درختي ديد موسي صاب راز
    اناالله گفت با موسي در آن باز
  • درختي وصل جانان يافت آندم
    اناالحق گفت او اينجا در آندم
  • نه چون آيد حقيقت کردگارت
    که خون گشته نهان در زير دارت
  • حيات طيبه در خون بديده
    که تا داني تو کانرا چون بديده
  • وجودش جمله جان گشته در اينجا
    نه همچون ديگران سرگشته اينجا