نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
هر که خار آرزو
در
ديده دل بشکند
بي تردد پاي
در
دامان منزل بشکند
اين گره کز زلف او افتاد
در
کار چمن
شانه باد صبا
در
زلف سنبل بشکند
نيست ممکن راه يابد
در
گلستانش نسيم
گرچنين دل
در
خم آن زلف و کاکل بشکند
سوزني صائب بود
در
عالم تجريد بار
در
مياه راه بار خود ازان عيسي فکند
گر نمک
در
باده آن کان ملاحت افکند
در
ميان ميکشان شور قيامت افکند
گريه من آب
در
جوي سحر مي افکند
ناله من شعله
در
جان اثر مي افکند
هر کجا باشند رنگين فطرتان
در
گلشنند
خوش خيالان با پري
در
زير يک پيراهنند
ناقصان از تندخويي
در
گذار برق و باد
کاملان از چرب نرمي
در
حصار آهنند
عاشقان
در
عين وصل، از بيقراريهاي شوق
پيچ و تاب موج
در
آغوش دريا مي زنند
نقطه اي کز خامه صائب چکد، صاحبدلان
در
نظرها مردمک،
در
دل سويدايش کنند
محو شد
در
روي او هر چشم بينايي که بود
اختران
در
پرتو خورشيد ناپيدا شوند
در
گذر از گفتگو تا ساغر هوشت دهند
جنت
در
بسته از لبهاي خاموشت دهند
کشتي جمعي که دارد از توکل بادبان
بيشتر
در
غير موسم روي
در
دريا نهند
شد سخن
در
روزگار ما چنان کاسد که خلق
در
شنيدن بر سخنور منت احسان نهند
شورش عشق است
در
فرهاد از مجنون زياد
سيل
در
کهسار پرغوغاتر از صحرا بود
از سعادت
در
دماغش بيضه پندار بود
مغز مغرور هما را استخوان
در
کار بود
سرو
در
قيد رعونت ماند از آزادگي
عجب ما را گوشمال بندگي
در
کار بود
در
کنار دايه حسن او جهان افروز بود
در
دل سنگ اين شرار شوخ عالمسوز بود
در
نيستان خامه من
در
ميان خامه ها
همچو چشم شير از گرمي جهان افروز بود
در
قفس تيغ زبان ما برآمد از نيام
شعله آواز ما
در
گلستان خس پوش بود
از گشاد لب
در
تشويش واشد بر رخش
در
رحم از فکر روزي طفل فارغبال بود
حرص از دلسردي من روي پنهان کرده است
در
زمستان مور
در
زيرزمين پنهان بود
از دل شيرين خيالي داشت
در
مد نظر
کوهکن
در
بيستون شغلي که پيدا کرده بود
از حجاب عشق بودم حلقه بيرون
در
زلف او هر چند دستم
در
ميان افکنده بود
روح را
در
تنگناي جسم کي شادي بود؟
مرغ دام افتاده را شادي
در
آزادي بود
صفحه قبل
1
...
348
349
350
351
352
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن