نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
الهي نامه عطار
چو
در
راهش نظر بر شاه افتاد
ز دستش کاسه بر درگاه افتاد
بلرزيد و برفت آن رنگ رويش
از آن زن
در
گمان افتاد شويش
بريزش خون و
در
خاکش بينداز
دل من زين سگ بي دين بپرداز
چو نبود هيچ فرزندي بجايش
بود طوفان و غوغا
در
سرايش
نهاد آن عضو خود
در
حقه اي راست
به پيش شاه شد پس مهر درخواست
تو گفتي آفتابي بود رويش
که
در
شب تابد آن يعني ز مويش
چو عنبر
در
رکاب موي او بود
بحکم جادويي هندوي او بود
لب او داشت جام لعل پر مي
که بودش شاربي سرسبز
در
پي
که شادانت نمي بينم چو هر روز
دلم ندهد که بنشيني
در
اين سوز
که چون مرگ افکند
در
حلق دامم
بود بعد من او قائم مقامم
اگر پيمان رسد از شهريارم
بگويم ورنه هم
در
پرده دارم
از اين قصه بدان کز آشناييست
کز او هر ذره اي
در
روشناييست
علي الجمله چو روزي ده برآمد
ز درد چشم چشمش
در
سرآمد
خدايي آنچنان ميداردت دوست
از اين شادي توان گنجيد
در
پوست
سه بار آن کافري
در
آتش و خون
بگردانيد بر جرجيس گردون
بدو گفتند اي جرجيس و اي پاک
ترا هيچ آرزويي هست
در
خاک؟
مرا گفت آرزو آنست اکنون
که يکبار دگر
در
زير گردون
کنندم پاره پاره
در
عذابي
که تا آيد دگر بارم خطابي
که چندين رنج بر جانم رقم زد
که تا
در
دوستي ما قدم زد
که او آنرا که ما را دوست دارد
جهاني دوستي
در
پوست دارد
که گفتت مرگ گل
در
بوستان خواه
هلاک دوستان دوستان خواه
چو او بر يوسف ما مهربانست
کرا
در
کينه او قصد جانست
چو لختي گرد ايشان
در
دويدم
يکي را نيم مرده زنده ديدم
بزاري حاجيان را کشت بي باک
بسان کافران روم
در
خاک
غزاي او از آن با حاجيانست
که با او جان اينها
در
ميانست
صفحه قبل
1
...
3494
3495
3496
3497
3498
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن