167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

الهي نامه عطار

  • در آن ساعت بداني و ببيني
    که با که کرده اي اين همنشيني
  • چو ابراهيم در دين بت شکن باش
    بتان آزري را راهزن باش
  • نوشته در قصص اينم عيان بود
    که ابراهيم پيغامبر چنان بود
  • که تا چون بيني او را در ره ما
    چه بيني زو به پيش درگه ماه
  • دگر ره گفت القدوس آنگاه
    دگر ره اوفتاد از شوق در راه
  • درآمد جبرييل و گفت اي پاک
    منم روح القدس در قالب خاک
  • مرا اين گوسپندان نيست در خور
    تراست اين جمله اي پاک مطهر
  • پسر را چون براي کشتن آورد
    زمين را چون فلک در گشتن آورد
  • چنان تقدير رفت از غيب دانش
    که در آتش کنند از امتحانش
  • چنان در عشق تو ديديم نرمش
    که آتش سرد شد از عشق گرمش
  • چنان در جوش آيد خشم و کينت
    که بر گردون رسد صندوق سينت
  • ترا چون کرکس و صندوق هم هست
    بنمروديت در عالم علم هست
  • تو پس در کار خود نمرود خويشي
    به نيک و بد زيان و سود خويشي
  • که تو در ره نه اي مرد قوي ذات
    که تنها دم تواني زد بميقات
  • چنين نقل است در تورية کان کس
    که او غيبت کند وآنگه از آن پس
  • از آن توبه کند آخر کسي اوست
    که در صحن بهشتش ره دهد دوست
  • و گر خود توبه نکند اولين کس
    که در دوزخ شود او باشد و بس
  • در اين منزل بزرگان جهان را
    چو خاموشي شرابي نيست جان را
  • دو چاري خورد در بازار با او
    غلامان پيش و پس بسيار با او
  • يکي ترساست در ناز و زر و عز
    مسلماني چنين بي برگ و عاجز
  • فغان در بست و گفتا کاي آلهم
    نخواهم اين بدل هرگز نخواهم
  • اگر يک مويت از پيشان نشان هست
    بيابي هر چه در هر دو جهان هست
  • ز بادي آن سر هودج برافتاد
    يکي صوفي بديدش در سر افتاد
  • چنان فرياد و شوري در جهان بست
    که نتوانست کس او را زبان بست
  • ز سر تا پا همه دعويت ديدم
    که در دعويت بي معنيت ديدم