167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

الهي نامه عطار

  • بدست خويش روزن کرد مد روس
    که تا در خانه تنها ماند و محبوس
  • در آويزي بده انگشت ار خويش
    نياري شد يکي انگشت از پيش
  • چو آخر روز بايد کرد تسليم
    چه مي پيچي در اول گير تعليم
  • نديدي وقت رفتن مار را هيچ
    که در ره مي رود پر تاب و پر پيچ
  • و ليکن چون بسوراخ آورد روي
    در او کژي نماند يک سر موي
  • که تا ننهد ز سر آن پيچ پيچي
    نيابد راه در سوراخ هيچي
  • چو در کوري تو پي گم کرده ماني
    چو کوران از برون پرده ماني
  • نبيني خلق را نه پا و نه سر
    ز کوري زخم خورده ماند بر در
  • شقيق بلخي آن شيخ مدرس
    مگر مي گفت در بغداد مجلس
  • سخنها در توکل پاک مي گفت
    برفعت برتر از افلاک مي گفت
  • بمردم گفت در باب توکل
    قوي باشيد و منديشيد از ذل
  • که من در باديه دلشاد رفتم
    توکل کردم و آزاد رفتم
  • کجا بود اين توکل آن زمانت
    که افکند آن درم در صد گمانت
  • رها کن در ميان خاک و خونش
    که گلگونه چنين بايد کنونش
  • کآلهي پيرهن در تن ندارم
    و گر تو صبر داري من ندارم
  • ببايد مرد اول مفلس و عور
    که تا کرباس يابد از تو در گور
  • چو تو خوني و خاک از پاي تا فرق
    ميان خاک شو در خون خود غرق
  • کسي کو در ميان خاک و خونست
    چرا سر مي کشد چون سرنگونست
  • ولي چون باد از او در مريم آمد
    ز روح الله حيات عالم آمد
  • اگر تو زين خراب آزاد گردي
    چو گنجي در خراب آباد گردي
  • چو در بندي تو اين شاديت از چيست؟
    چو هستي بنده آزاديت از چيست؟
  • زبان بگشاد پيش شيخ مجنون
    که گر در بند دارم پاي اکنون
  • دلم در بند نيست واصلم اينست
    چو دل بگشاده دارم وصلم اينست
  • ببحر سينه خود شو زماني
    که تا در خويش گم بيني جهاني
  • چو داني کان جهان در تو عيانست
    بجائي ننگري کان يک زمانست