167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • در گوهر آب گوهر در بحر مي کند سير
    واصل بود به جانان جاني که بيقرارست
  • با قامت خم از عمر استادگي مجوييد
    پا در رکاب باشد تيري که در کمان است
  • در گلشني که گلها دامنکشان گذشتند
    بلبل ز ساده لوحي در فکر آشيان است
  • بلبل ز ساده لوحي در آشيان طرازي است
    در گلشني که خاکش با باد همعنان است
  • نگذاشت شور مجنون يک طفل در دبستان
    در خانه اي عروسي، صد خانه را عروسي است
  • زمين در دور داغ من نمکزار
    هوا در عهد زخمم مشکبارست
  • مگو در بيغمي آسودگي هست
    که غم گر هست در عالم همين است
  • بود آزادگي در ترک دنيا
    در اينجا فلس ماهي دام ماهي است
  • سواد فقر را در ديده جاده
    که جاي آب حيوان در سياهي است
  • تيره در پروا ندارد از گناه
    زنگيان را وقت در شبها خوش است
  • شد آب و هنوز در حجاب است
    اين آبله در دل حباب است
  • در دل مگذر که خواب آسايش
    در سايه اين شکسته ديوارست
  • در سينه پر ز ناوک من، دل
    شيري است که خفته در نيستان است
  • علم لدني که در کتاب نگنجد
    جمله در اوراق پاره پاره صبح است
  • در شجاعت آدمي هر چند چون رستم بود
    مي شود چون زال عاجز در نبرد احتياج
  • نيست جز بيرون در جاي اقامت حلقه را
    راه در دلها نيابد چون بود گفتار کج
  • ازان هميشه در فيض باز مي باشد
    که روي خويش نيارد به هيچ در محتاج
  • در سينه ما داغ جنون لاله خودروست
    در دامن اين دشت، سيه خانه زند موج
  • تا توان پيچيد در ساقي به شبهاي دراز
    کوته انديشي مکن در شيشه و ساغر مپيچ
  • تا تواني سر برآوردن در ايام خزان
    در بهار اي شاخ گل از عندليبان سرمپيچ
  • در حريم پاکبازان بي وضو رفتن خطاست
    تا نشويي دست از دنيا، مرو در کوي صبح
  • هست در سينه ترا گر دل روشن صائب
    مي توان راست گذشت از در کاشانه صبح
  • صورت حشر که در پرده غيب است نهان
    مي توان ديد در آيينه بيداري صبح
  • در پرده جلوه هاي نهان هست فيض را
    غافل مباش در دل شب از سراغ صبح
  • در سينه هاي صاف است دلهاي زنده را جاي
    خورشيد شير مست است در گاهواره صبح