نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
اشکي است که
در
ماتم اميد فشانند
در
روي زمين آب گوارايي اگر هست
در
گردن خورشيد کند دست حمايل
چون صبح هر آن کس که اثر
در
نفسش هست
در
نقطه خاک است نهان، گر خبري هست
در
پرده اين گرد يتيمي گهري هست
در
کوفتن آهن سردست گشادش
در
سينه هر سنگ که پنهان شرري هست
در
زير فلک نيست اگر همنفسي هست
در
پرده غيب است اگر دادرسي هست
در
دايره قسمت بيشي طلبان است
در
مهره افلاک اگر نقش کمي هست
سوداي تو
در
انجمن آرايي دلهاست
تا شمع جهانسوز تو
در
انجمن کيست؟
در
گلشن جنت ننشيند دل صائب
تا
در
سر اين مرغ هواي چمن کيست؟
در
خاطر عاشق نبود را تردد
در
ديده حيرت زده وسواس طلب نيست
در
کار بود سلسله، زنداني تن را
از خويش برون آمده
در
بند نسب نيست
در
مشرب ديوانه من، سنگ ملامت
در
چاشني فيض کم از هيچ رطب نيست
از ظرف حريفان نتوان سر به
در
آورد
در
بزم شرابي که تنک حوصله اي نيست
در
چشم و دل پاک ز دنيا خبري نيست
در
عالم حيرت ز تماشا خبري نيست
در
جان هوسناک زليخاست عروسي
در
خلوت يوسف ز زليخا خبري نيست
صائب نکند آه اثر
در
دل سنگين
از سوز شرر
در
دل خارا خبري نيست
رگ
در
تنت از پاکي گوهر نتوان يافت
در
آينه صاف تو جوهر نتوان يافت
اين فتنه که
در
نرگس نيلوفري توست
در
پرده نه طارم اخضر نتوان يافت
در
جام مي آويز که
در
عالم هستي
بي نشأه مي، عالم ديگر نتوان يافت
در
ابر تنک، جلوه خورشيد عيان است
چون حسن ترا
در
ته چادر نتوان يافت؟
ز اقبال شکوفه است که
در
گلشن ايجاد
تا کرد نظرباز،
در
آغوش کفن رفت
در
دامن کهسار کم از خنده کبک است
در
پله تمکين تو غوغاي قيامت
چرخ
در
تاب از تحمل ماست
تيغ
در
آتش از تغافل ماست
در
وطن جوهر سخن خوارست
در
نگين نام رو به ديوارست
سفر اهل شوق
در
وطن است
خلوت اهل دل
در
انجمن است
در
جاي خويش دارد بد آبروي نيکان
شيرين ترست از جان تلخي چو
در
شراب است
صفحه قبل
1
...
343
344
345
346
347
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن