نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
در
کشوري که عشق گرانمايه، گوهري است
در
يتيم و آبله دل برابرست
در
ابر از آفتاب توان فيض بيش برد
در
پرده ديدن رخ جانانه خوشترست
شوق وطن ز دل به عزيزي نمي رود
در
صلب گوهر آب روان
در
کشاکش است
تا لب گشاده است، نفس آرميده نيست
در
قبضه سوار، عنان
در
کشاکش است
جوش گل است
در
قفس ما تمام سال
ده روز
در
بهار اگر گلستان خوش است
دست از خودي بشوي که
در
دفتر وجود
فردي که
در
حساب بود فرد باطل است
در
لاله زار عشق ز گفتار آتشين
پا
در
رکاب، مهر خموشي چو شبنم است
نقد نشاط
در
دل گنجينه خم است
اين گنج
در
عمارت ديرينه خم است
جام جهان نما که
در
او راز مي نمود
در
زنگبار خجلت از آيينه خم است
در
غيرتم که از سر زلف سياه کيست
شوري که
در
دماغ پريشان عالم است
راز نهان ز سينه
در
انداز جستن است
از زور باده شيشه ما
در
شکستن است
در
موج خيز حادثه آسوده زيستن
در
رهگذار سيل ميان را گشادن است
در
چهره گشاده صبح بهار نيست
فيضي که
در
گشودن بند نقاب اوست
در
خاک و خون ترا نکشيده است تا زبان
در
خامشي گريز که دارالامان توست
در
پرده هاي چشم شکر خواب صبح نيست
شيرينيي که
در
دو لب جانفزاي توست
در
دل خيال چشم تو
در
خواب رفته است
آهو سري به دامن مجنون گذاشته است
آتش ز اشک
در
مژه تر گرفته است
اين رشته از فروغ گهر
در
گرفته است
تا صبح حشر هست مرا کار
در
کفن
در
سينه بس که نشتر آزار مانده است
در
تنگناي سينه صائب خيال دوست
پيغمبر خداست که
در
غار مانده است
خورشيد فيض
در
پس ديوار رفته است
در
سايه هماي، سعادت نمانده است
مستان سري که
در
سر مي مي کشيده اند
در
انتظار افسر توفيق بوده است
خون
در
دلم ز غيرت آن گوشواره است
عالم سياه
در
نظرم زان ستاره است
در
گوشه قفس مگر از دل برآورم
اين خارها که
در
دلم از آشيانه است
پروانه ها فسرده، خموشند شمعها
در
محفلي که پاي ادب
در
ميانه است
در
روزگار حسن تو شد خارخار شوق
هر جوهر نهفته که
در
کان آينه است
صفحه قبل
1
...
340
341
342
343
344
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن