نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
منطق الطير عطار
چون همه خلق جهان را ديده ام
در
که پيوندم که بس ببريده ام
کار آوردم به جان
در
عشق يار
گوييا جانم نمي آيد به کار
وقت آن آمد که خط
در
جان کشم
جام مي بر طاعت جانان کشم
بر جمالش چشم و جان روشن کنم
با وصالش دست
در
گردن کنم
پس ترا خوش درکشد
در
راه خويش
فرد بنشاند به خلوت گاه خويش
چون برفت از دار دنيا بايزيد
ديد
در
خوابش مگر آن شب مريد
در
خداونديش سرافکنده ام
ليک او بايد که خواند بنده ام
آتش از جان
در
دلش افتاده بود
مشکلي بس مشکلش افتاده بود
در
ميان راه مي شد بي قرار
مي گريست و اين سخن مي گفت زار
او چو با تو درفکند و داد بار
تو مکن از خويش
در
سر زينهار
تو که باشي تا
در
آن کار عظيم
يک نفس بيرون کني پاي از گليم
گر پديد آري تو خود را
در
ميان
هم ز ايمانت برآيي هم ز جان
رند بر خاکسترش بنشاند خوش
ريزه
در
گلخن همي افشاند خوش
گرد گر بار افتدت، برخيز زود
پس قدم
در
راه نه، سر نيز زود
با تو
در
گلخن نشسته گلختي
به که بي تو پادشاهي گلشني
مي شد آن سقا مگر آبي به کف
ديد سقايي دگر
در
پيش صف
کهنها جمله به يک گندم فروخت
هرچ بودش جمله
در
گندم بسوخت
عور شد، دردي ز دل سر بر زدش
عشق آمد حلقه اي بر
در
زدش
در
فروغ عشق چون ناچيز شد
کهنه و نو رفت واو هم نيزشد
چون نماندش هيچ، با هيچي بساخت
هرچ دستش داد
در
هيچي به باخت
گفت اي ابليس طبع پر غرور
در
مني گم وز مراد من نفور
نفس بر جان تو دستي يافته
ديو
در
مغزت نشستي يافته
گر ترا نوريست
در
ره يارتست
ور ترا ذوقيست آن پندار تست
ور ترا پندار هستي هست هيچ
نبودت از نيستي
در
دست هيچ
گر تو آيي خود به هستي آشکار
صد قفات از پي
در
آرد روزگار
صفحه قبل
1
...
3398
3399
3400
3401
3402
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن