167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

منطق الطير عطار

  • باز در دين چون خر لنگ آيد او
    دست زير سنگ بي سنگ آيد او
  • هرک را زر راه زد، گم ره بماند
    پاي بسته در درون چه بماند
  • رفت شيخ بصره پيش رابعه
    گفت اي در عشق صاحب واقعه
  • هر دو نگرفتم به يک دست آن زمان
    اين درين دستم گرفتم آن در آن
  • مرد دنيا جان و دل در خون نهد
    صد هزاران دام ديگر گون نهد
  • وارث او را بود آن زر حلال
    او بماند در غم و زور وبال
  • چون درين ره مي نگنجد موي در
    نيست کس را گنج گنج و روي زر
  • گر قدم در ره نهي اي هم چو مور
    از سر مويي بگيرندت به زور
  • گرچه بودي مرغ زيرک از کمال
    بانگ مرغي کردت آخر در جوال
  • شاه مرغانم در آن قصر بلند
    چون کشم آخر درين وادي گزند
  • هيچ عاقل رفت از باغ ارم
    تا که بيند در سفر داغ و الم
  • گفت اين قصر مرا در هيچ حال
    هيچ باقي هست از حسن و کمال
  • هر کسي گفتند در روي زمين
    هيچ کس نه ديد و نه بيند چنين
  • بوالعجب دامي بسازد از هوس
    تا مگر در دامش افتد يک مگس
  • خانه آن عنکبوت و آن مگس
    جمله ناپيدا کند در يک نفس
  • هست دنيا، وانک دروي ساخت قوت
    چون مگس در خانه آن عنکبوت
  • يا بنه اين سروري ديگر مکن
    يا ز سربازي بنه در سرمکن
  • در گذر زين خاکدان پر غرور
    چند پيمايي جهان اي ناصبور
  • چشم همت برگشاي و ره ببين
    پس قدم در ره نه و درگه ببين
  • چون رسانيدي بدان درگاه جان
    خود نگنجي تو ز عزت در جهان
  • بس سبک مردي گران جان مي دويد
    در بياباني به درويشي رسيد
  • آتشي در پيش و راهي سخت دور
    تن ضعيف و دل اسير و جان نفور
  • تو ز جمله فارغ و پرداخته
    در ميان کاري چنين برساخته
  • تا نپردازي تو از نفس خسيس
    در نجاست گم شد اين جان نفيس
  • عشق او آمد مرا در پيش کرد
    عقل من بر بود و کار خويش کرد