167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

ديوان صائب

  • سنگ در ديده ارباب بصيرت گهرست
    خاک در پله ميزان قناعت شکرست
  • نيست در عالم ايجاد تفاوت در نفس
    طوطي از زاغ به حرف چو شکر ممتازست
  • در سرانجام اثر باش که در عالم خاک
    زنده از مرده به انشاي اثر ممتازست
  • در ستمکاري و بيداد رسا افتاده است
    يار چندان که در آيين وفا نيمرس است
  • نوبهار خط آن غنچه دهن در پيش است
    دل مجروح مرا سير ختن در پيش است
  • بشکند توبه اگر سد سکندر باشد
    در بهاري که دو صد توبه شکن در پيش است
  • ادب راهنما شوق مرا سنگ ره است
    در سبکسيري اگر خضر ز من در پيش است
  • بحر در ساغر گرداب نگنجد هرگز
    گوش افلاک کجا در خور اسرار دل است؟
  • بادپيماي سخن خاک ندارد در دست
    گنج در گوشه ويرانه خاموشان است
  • نمک عشق در آب و گل درويشان است
    حاصل روي زمين در دل درويشان است
  • حلقه بندگي عشق بود در گوشم
    چشم بد دور ازين حلقه که در گوش من است
  • غير زنجير که سر در قدم من دارد
    در بيابان طلب کيست که همپاي من است؟
  • چشم بيدار چراغي است که در منزل اوست
    دل بيتاب سپندي است که در محفل اوست
  • در کف خاک اگر رشته اميدي هست
    خارخاري است که در جان بني آدم ازوست
  • در طريقت کسي از گرمروان در پيش است
    که درين راه، نفس بيشترش سوخته است
  • حلقه در گوش کشد شيردلان را صائب
    هر که در حلقه مردان خدا افتاده است
  • در بناگوش تو تا راه سخن يافته خط
    در گوشت صدف گوهر صد راز شده است
  • آنچه در سايه اقبال هما مي جستيم
    فرش در سايه ديوار قناعت بوده است
  • کثرت موج ترا در غلط انداخته است
    ورنه در سينه دريا گهر راز يکي است
  • تا ز بي برگي ايام خزان خون نخوري
    در بهاران سر خود در ته پرداشتني است
  • چاک در پيرهن يوسف عقل افکندن
    چشمه کاري است که در دست زليخاي مي است
  • راه در انجمن عشق نداري صائب
    تا ترا در دل مجروح تمنايي هست
  • خار در ديده آن کس که طلبکارش نيست
    خاک در کاسه آن سر که هوادارش نيست
  • چه قدر جلوه کند در دل تنگم صائب؟
    آن که ميدان فلک در خور جولانش نيست
  • باخبر باش دلي از خم زلفت نبرد
    در گوش تو يتيمي است که در عالم نيست