نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
منطق الطير عطار
شيخ غسلي کرد و شد
در
خرقه باز
رفت با اصحاب خود سوي حجاز
در
دلش دردي پديد آمد عجب
بي قرارش کرد آن درد از طلب
مي ندانست او که جان بي قرار
در
درون او چه تخم آورد بار
کار افتاد و نبودش هم دمي
ديد خود را
در
عجايب عالمي
در
زمان آن جملگي ناز و طرب
هم چو باران زو فروريخت اي عجب
نعره زد جامه دران بيرون دويد
خاک بر سر
در
ميان خون دويد
هم چو ابر غرقه
در
خون مي دويد
پاي داد از دست بر پي ميدويد
مي ندانست او که
در
صحرا و دشت
از کدامين سوي مي بايد گذشت
عاجز و سرگشته مي ناليد خوش
روي خود
در
خاک مي ماليد خوش
آشنايي يافت با درگاه ما
کارش افتاد اين زمان
در
راه ما
شيخ حالي بازگشت از ره چو باد
باز شوري
در
مريدانش فتاد
زرد مي ديدند چون زر روي او
گم شده
در
گرد ره گيسوي او
چون ببرد آن ماه را
در
غشي خواب
شيخ بر رويش فشاند از ديده آب
ديده برعهد وفاي او فکند
خويشتن
در
دست و پاي او فکند
گفت از تشوير تو جانم بسوخت
بيش ازين
در
پرده نتوانم بسوخت
چون شد آن بت روي از اهل عيان
اشک باران، موج زن شد
در
ميان
آخر الامر آن صنم چون راه يافت
ذوق ايمان
در
دل آگاه يافت
گفت شيخا طاقت من گشت طاق
من ندارم هيچ طاقت
در
فراق
زين چنين افتد بسي
در
راه عشق
اين کسي داند که هست آگاه عشق
هرچ مي گويند
در
ره ممکنست
رحمت و نوميد و مکر و ايمنست
جنگ دل با نفس هر دم سخت شد
نوحه اي
در
ده که ماتم سخت شد
برد سيمرغ از دل ايشان قرار
عشق
در
جانان يکي شد صد هزار
تا کند
در
راه ما را رهبري
زانک نتوان ساختن از خودسري
در
چنين ره حاکمي بايد شگرف
بوک بتوان رست از اين درياي ژرف
قرعه بر هرک اوفتد سرور بود
در
ميان کهتران مهتر بود
صفحه قبل
1
...
3386
3387
3388
3389
3390
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن