167906 مورد در 0.09 ثانیه یافت شد.

منطق الطير عطار

  • خه خه اي موسيچه موسي صفت
    خيز موسيقار زن در معرفت
  • سر بزن نمرود را همچون قلم
    چون خليل اله در آتش نه قدم
  • قهقهه در شيوه اين راه زن
    حلقه بر سندان دار الله زن
  • کوه خود در هم گداز از فاقه اي
    تا برون آيد ز کوهت ناقه اي
  • چون بلي نفس گرداب بلاست
    کي شود کار تو در گرداب راست
  • گر شود اين آهنت چون موم نرم
    تو شوي در عشق چون داود گرم
  • خه خه اي طاوس باغ هشت در
    سوختي از زخم مار هفت سر
  • صحبت اين مار در خونت فکند
    وز بهشت عدن بيرونت فکند
  • گر خلاصي باشدت زين مار زشت
    آدمت با خاص گيرد در بهشت
  • همچو يوسف بگذر از زندان و چاه
    تا شوي در مصر عزت پادشاه
  • گر بود از ماهي نفست خلاص
    مونس يونس شوي در بحر خاص
  • چون بود طوق وفا در گردنت
    زشت باشد بي وفايي کردنت
  • مرحبا اي مرغ زرين، خوش درآي
    گرم شو در کار و چون آتش درآي
  • چون شوي در کار حق مرغ تمام
    تو نماني حق بماند والسلام
  • جمله گفتند اين زمان در دور کار
    نيست خالي هيچ شهر از شهريار
  • زانک چون کشور بود بي پادشاه
    نظم و ترتيبي نماند در سپاه
  • حله اي بود از طريقت در برش
    افسري بود از حقيقت بر سرش
  • تيز وهمي بود در راه آمده
    از بد وز نيک آگاه آمده
  • آنک بسم الله در منقار يافت
    دور نبود گر بسي اسرار يافت
  • مي گذارم در غم خود روزگار
    هيچ کس را نيست با من هيچ کار
  • با سليمان در سخن پيش آمدم
    لاجرم از خيل او بيش آمدم
  • نامه او بردم و باز آمدم
    پيش او در پرده هم راز آمدم
  • هرک مذکور خداي آمد به خير
    کي رسد در گرد سيرش هيچ طير
  • سالها در بحر و بر مي گشته ام
    پاي اندر ره به سر مي گشته ام
  • وادي و کوه و بيابان رفته ام
    عالمي در عهد طوفان رفته ام