167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان عطار

  • ز چوب خشک به صنعت گري برون آورد
    هزار گونه گل تازه روي در بستان
  • حبيب حضرت خود را کشيد بر در غار
    ز پرده اي که تند عنکبوت شادروان
  • هزار نافه مشکين نمود در يک دم
    ز خون سوخته آهوان ترکستان
  • ز صنع خود پس سي و دو دانه مرواريد
    فراخت تيغ زبان در ميان درج دهان
  • هزار سال اگر فکر مي کني در حس
    حقيقتش نشناسي به حجت و برهان
  • اگر تو در ره کنه خداي از سر عقل
    به وجه راست تفکر کني هزار قران
  • چگونه عقل تو يارد به گرد ذاتي گشت
    که هست نه فلکش حلقه در ايوان
  • کسي که در بن زندان هزار بار بسوخت
    مکن به آتش دوزخ دگر رهش سوزان
  • مرا چو در بن زندان نکو نداشته اند
    به بوستان بهشتم به خوش دلي برسان
  • از آن شراب که در جام مخلصان ريزي
    به جان پاک محمد که قطره اي بچشان
  • تو ميزبان بهشتي و من رسيده ز راه
    فرو مبند در خلد کامدم مهمان
  • غمهاي دلم بر که شمارم که نيايد
    تا روز شمار اين همه غم در شمر من
  • جان در حذر افتاد ولي وقت شد آمد
    جانم شد و بي فايده آمد حذر من
  • در باديه مانديم کنون تا به قيامت
    بي مرکب و بي زاد دريغا سفر من
  • دي در مقر جاه به صد ناز نشسته
    تابوت شد امروز مقام و مقر من
  • دردا و دريغا که چو در شست فتادم
    از درج صدف ريخته شد سي گهر من
  • گر حق به دلم يک نظر لطف رساند
    حقا که نيايد دو جهان در نظر من
  • ديدي کلام حق، که علي الحق يک است و بس
    پس در نزول، مختلف آثار آمده
  • عکسي ز زير پرده وحدت علم زده
    در صد هزار پرده پندار آمده
  • اينجا فقير سوخته بگريخته ز کفر
    در چين شده به علم و ز کفار آمده
  • تو را چو از شکرت بوي شير مي آيد
    سپيد شد شکرت همچو شير در روزه
  • دل از فراق تو در روزه وصال بماند
    به جان تو که بنگشاد او دگر روزه
  • چو جان رنج کش من ز هجر در سفر است
    رواست گر بگشايد درين سفر روزه
  • سه ماه روزه گرفت و ز نور روزه او
    مدام در دو جهان گشت نامور روزه
  • چرخ آستان درگهت شيران عالم روبهت
    حيران بمانده در رهت پير و جوان سبحانه